رسول اکرم (ص‌): حق را بگو و در راه خدا از ملامت هیچ ملامت گری نهراس.
جمعه 1403/08/25 Friday - 2024 15 November الجمعة ، 13 جمادى الأول ، 1446
ساعت
1402-09-06 05:46 شماره خبر : 5160 http://sobhtoos.ir/short/Nj3Qw 0

به گزارش خبرنگار پایگاه خبری تحلیلی «صبح توس» هاشم سجادی‌فر فعال فرهنگی و رسانه‌ای در یادداشتی نوشت: امام خمینی (ره) بر نقش بی‌بدیل و حیاتی فرهنگ در حیات جامعه تأکید ویژه داشته و استقلال نهایی جامعه را در گرو استقلال فکری می‌دانند.  

ایشان در پیامی به دانشجویان و دانش‌آموزان می‌نویسند:

«بی‌شک بالاترین و والاترین عنصری که در موجودیت هر جامعه دخالت اساسی دارد، فرهنگ آن جامعه است. اساسا فرهنگ هر جامعه هویت و موجودیت آن جامعه را تشکیل می‌دهد و با انحراف فرهنگ، هر چند جامعه در بعدهای اقتصادی، سیاسی، صنعتی و نظامی قدرتمند و قوی باشد، ولی پوچ و پوک و میان‌تهی است. اگر فرهنگ جامعه‌ای وابسته و مرتزق از فرهنگ مخالف باشد، ناچار دیگر ابعاد آن جامعه به جانب مخالف گرایش پیدا می‌کند و بالأخره در آن مستهلک می‌شود و موجودیت خود را در تمام ابعاد از دست می‌دهد.

استقلال و موجودیت هر جامعه از استقلال فرهنگ آن نشأت می‌گیرد و ساده‌اندیشی است که گمان شود با وابستگی فرهنگی، استقلال در ابعاد دیگر یا یکی از آنها امکان‌پذیر است. بی جهت و من باب اتفاق نیست که هدف اصلی استعمارگران که در رأس تمام اهداف آنان است، هجوم به فرهنگ جوامع زیرسلطه است.» (صحیفه امام جلد 5)

بخشی از بسترها و زمینه‌های درون‌زای موفقیت دشمن در جنگ نرم

صرف وجود برنامه‌ریزی و سطوح مختلف راهبری و مدیریت در جنگ ترکیبی- شناختی به تنهایی نمی‌تواند دشمن را به اهداف کامل خود نائل سازد. بدیهی و طبیعی است زمانی توفیق دشمن در این نبرد حاصل می‌شود که بسترهای مساعد و مناسب برای اقدامات و برنامه‌ریزی‌های سطوح مختلف مدیریت مذکور فراهم باشد. کما آنکه تاکنون هم هر میزان که این بسترها فراهم بوده‌اند دشمن در رسیدن به اهداف خود موفق بوده و به عکس، آنجا که بسترها و زمینه‌های مساعدی موجود نبوده، دشمن ناکام مانده است.

البته این بسترها و زمینه‌‌ها همه در یک سطح نیستند و پاره‌ای از آنها منشأ داخلی داشته و خواسته و ناخواسته توسط شرایط و عوامل داخل کشور یا بر اثر نحوه‌ی عمل مدیران و مسئولان فراهم شده و می‌شوند که مصادیقی از بسترهای درون‌زای موفقیت دشمن در جنگ ترکیبی و شناختی را برمی‌شماریم:‌

۱- نبود هوشمندی لازم نسبت به جنگ ترکیبی در بین مدیران

باید اذعان کرد که متاسفانه در بین مدیران و مسئولین نهادها و سازمان‌های فرهنگی، مسئله تهاجم فرهنگی و جنگ نرم دشمن، یا جدی گرفته نشده و یا با اهمال و برخوردهای سطحی و مقطعی با آن مواجه شده است. مضافاً در مقاطعی در برخی مدیران و مسئولین فرهنگی کشور اساساً دغدغه، اعتقاد و باوری به این تهاجم وجود نداشته و ندارد. این در حالی است که در جبهه دشمن، کاملا به عکس، روز به روز شاهد پیشرفته شدن و دقیق‌تر شدن برنامه‌ریزی‌ها و روش‌ها و ابزارها در این زمینه بوده‌ایم.

طبعا هر اندازه این برنامه‌ریزی‌های دشمن، مانعی جدی و مستحکم (که همان هوشمندی، دغدغه‌مندی و تدبیر لازم و به موقع مدیران و مسئولین باشد) را در مقابل خود نیابند، امکان پیشروی بیشتری می‌یابند. پس بجاست که فقدان هوشمندی لازم نسبت به این امر خطیر در بین مدیران و مسئولین را در زمره‌ی بسترهای موفقیت دشمن در جنگ ترکیبی بدانیم.

۲- فقر در شناخت لازم و کامل ابزارها و فناوری‌های مدرن و به کارگیری آنها

یکی دیگر از نکات بسیار مهمی که مانع از فهم درست و دقیق پدیده جنگ ترکیبی-شناختی و ابعاد و پیامدهایش توسط متولیان و مسئولین برخی دستگاه‌های فرهنگی شده است، فقدان شناخت لازم و کافی مدیران کم‌دانش، بی‌تجربه و ناوارد این مجموعه‌های مهم از ابزارهای این جنگ و در نتیجه عدم احاطه به مختصات نبرد است. بی‌گمان بدون شناخت دقیق و همه‌جانبه از حریف و امکانات و سلاح‌هایش، رفتن به میدان رزم جز شکست، چیزی در پی ندارد و این یکی از دلایلی است که مع‌الاسف باید اعتراف کنیم در جنگ شناختی ترکیبی با دشمن در مقاطعی کار چندانی از پیش نبرده و قافله را باخته‌ایم.

بنابراین یکی از موانع اصلی بر سر راه، مقابله‌ی کارآمد و موثر با تهاجماتی که از این ناحیه متوجه ما می‌شود همین آشنایی ناکافی و غیر روزآمد و وسیع و دقیق از ابزارهای رسانه‌ای و فنآوری‌های ارتباطی و نیز توشه اندک متولیان فرهنگی از تجارب بهره‌گیری از این ابزار و امکانات است.

۳- رخوت، کسالت، انفعال و محافظه‌کاری در بین مدیران و مسئولین فرهنگی

غلبه روحیه انفعال، محافظه‌کاری و حفظ موقعیت، منفعت طلبی، کسالت، رخوت و بی‌ برنامگی و مسئله‌یابی غلط در بین برخی از مسئولین و مدیران فرهنگی و نیز روزمرگی و عدم تحرک و پویایی لازم و صحیح در قبال اقدامات فرهنگی دشمنان از دیگر آفاتی است که متاسفانه به وفور در سازمان و نهادهای فرهنگی مختلف شاهدش هستیم. همین روحیه سبب شده است که این مسئولین به جای برنامه‌ریزی مناسب و اتخاذ تدابیر پیشگیرانه و تهاجمی فرهنگی علیه دشمن، در بهترین حالت صرفا به اقدامات کلیشه‌ای و از موضع انفعال بسنده کرده و به جای گشودن جبهه‌های جدید، منتظر اقدام دشمن نشسته و سپس در تقابل با آن وارد عمل می‌شوند. طبیعی است مادامی که این روند ادامه یابد، نباید انتظار کسب وضعیت بهتر و دست بالاتر نسبت به دشمن در عرصه‌های فرهنگی را داشت.

علاوه بر موارد مذکور، برخوردهای سیاسی و شخصی، ضعف و سوءمدیریت فرهنگی و بی‌توجهی به ظرافت‌ها و تخصص‌های لازم در برخی دستگاه‌ها و نهادها و نیز فقدان مدیریت کارآمد و متمرکز فرهنگی مبتنی بر رویکرد علمی، زیربنایی و جامع را هم باید از جمله بسترهای درون‌زای زمینه‌ساز موفقیت دشمن در جنگ ترکیبی- شناختی به حساب آورد.

به تبع موارد مذکور و فقدان سیاست فرهنگی مدون و رسمی و نیز فقر نظری، مسئولین برخی نهادهای فرهنگی موثر و جریان‌ساز در مواجهه با مسائل و تنگناهای پیش‌آمده، لاجرم اغلب دست به دامن سهل‌‌الوصول‌ترین و معمول‌ترین روش‌ها که عمدتا منسوخ نیز گشته، شده‌اند و به جای حل ریشه‌ای معضلات و چالش‌ها که نیازمند اتخاذ رویکردی علمی، زیربنایی و جامع است، منفعت طلبانه و محافظه‌کارانه سراغ گزینه‌هایی رفته‌اند که نهایتا در کوتاه مدت (دوره مسئولیت خودشان) چونان مسکنی موقتاً از معضل عبور کنند.

حاصل آنکه در بسیاری موارد، همان گزینه‌هایی مورد توجه و اقبال قرار گرفته که از قضا با مدل‌های عمل غربی و مورد انتقاد، در فرم و صورت تفاوتی نداشته‌اند. تنها سعی شده لعابی از محتوای دینی یا انقلابی یا ملی بر آنها کشیده شده ولی در ماهیت عمل نمی‌توان تفاوتی را دید.

ماحصل این عمل، (پناه جستن به فعالیت‌ها و برنامه‌های کلیشه‌ای، پرطمطراق و پرهزینه از ترس مواجهه با فقر استراتژی و از دست دادن جایگاه)، آسیب‌پذیری فرهنگ جامعه‌ای است که قرار است درگام دوم انقلاب اسلامی با هجمه عظیم فرهنگی دشمن مقابله و اقدام به جامعه‌سازی و سپس تمدن‌سازی کند!

متأسفانه در  خواب‌زدگی برخی مسئولین، عده‌ای انقلابی‌نمای افراطی مزاج با رویکرد خوارج مآبانه در پست‌های مدیریتی، چنان تیشه به ریشه حاکمیت می‌زنند که حکم کاتالیزور را در پروژه‌ استحاله نظام دشمن را بازی می‌کنند.

انتهای پیام/

اخبار مرتبط
نظرات

آخرین اخبار