رسول اکرم (ص‌): حق را بگو و در راه خدا از ملامت هیچ ملامت گری نهراس.
شنبه 1403/07/28 Saturday - 2024 19 October السبت ، 16 ربيع الآخر ، 1446
ساعت
1402-01-20 12:23 شماره خبر : 3090 http://sobhtoos.ir/short/eroB2 0

به گزارش صبح توس، امام علی علیه السلام علت پذیرش حکومت را جلوگیری از ستم ستمگران معرفی می‌کند و می فرماید: «سوگند به خدایی که دانه را شکافت! اگر خدا از دانشمندان تعهد نگرفته بود که در برابر شکم بارگی ستمگران و گرسنگی ستم دیدگان سکوت نکنند، مهار شتر خلافت را بر گردنش انداخته و رهایش می ساختم.» بنابراین حکومت در نزد ایشان تنها ابزاری برای تحقق عدالت بود و برای ایشان هيچ مصلحتي بالاتر از اقامه عدل نبود. عدل در نظر آن بزرگوار چنان گسترده بود که ظلم و ستم را در حق هیچ کس روا نمی‌دانست حتی اگر از مذاهب و ملیت‌های دیگر بودند. قضاوت‌های زیر نمونه‌ای از قضاوت‌های آن حضرت است که در کتاب «قضاوت‌های حضرت علی (ع) تالیف آیت‌الله شیخ محمدتقی شوشتری» آمده است. دو كودك به هم چسبيده در زمان خلافت عمر دو كودك به هم چسبيده متولد گرديد، يكى زنده و ديگرى مرده ، عمر گفت: آنان را با آهن از يكديگر جدا سازند، اميرالمومنين عليه السلام دستور داد مرده را دفن كنند، و در همان حال زنده را شير دهند، و چون چنين كردند پس از چند روز بدون آسيبى زنده از مرده جدا شد. در کتاب قضاوت‌های امیرالمومنین(ع) نوشته محمد تستری آمده است: «مردی مرد دیگری را کشت. برادر مقتول قاتل را نزد عمر، خلیفه دوم برد. عمر به وی دستور داد قاتل را بکشند. جلوگیری از دو بار قصاص مردی مرد دیگری را كشت ، برادر مقتول قاتل را نزد عمر برد، عمر به وی دستور داد قاتل را بكشند، برادر مقتول قاتل را به قدری زد كه یقین كرد او را كشته است . اولیای قاتل او را برداشته به خانه بردند و چون رمقی در بدن داشت به معالجه اش پرداختند و پس از مدتی حالش خوب شد. برادر مقتول چون قاتل را دید دوباره او را گرفت و گفت : تو قاتل برادر من هستی باید تو را بكشم ، مرد فریاد برآورد تو یك بار مرا كشته ای و حقی بر من نداری . مجددا نزاع را به نزد عمر بردند، عمر دستور داد قاتل را بكشند، ولی نزاع ادامه یافت تا این كه به نزد حضرت امیر علیه السلام رفته و از او داوری خواستند. علی علیه السلام به قاتل فرمود: شتاب مكن ، و خود آن حضرت به نزد عمر رفت و به وی فرمود: حكمی كه درباره آنان گفته ای صحیح نیست. عمر گفت : پس حكمشان چیست ؟ علی علیه السلام : ابتدا قاتل شكنجه‌هایی را كه برادر مقتول بر او وارد ساخته از او قصاص می گیرد و آنگاه برادر مقتول می تواند او را بكشد. برادر مقتول با خود فكری كرد كه در این صورت جانش در معرض خطر است پس از كشتن او صرف نظر كرد. آزمایش بینایی و بویایی و گویایی از امیرالمومنین علیه السلام از مردی که دیگری بر سرش کوفته بود و مضروب ادعا می کرد بینایی و بویایی و گویایی خود را از دست داده پرسش نمودند. امیرالمومنین علیه السلام فرمود: اگر راست می گوید سه دیه طلب دارد. پرسیدند، چگونه معلوم می شود؟ امیرالمومنین علیه السلام فرمود: بویاییش بدین وسیله آزمایش می شود که پارچه نیم سوزی زیر بینی او می گیرند، اگر در جای خود ایستاده و حرکت نکرد راست گفته، و اگر سر را دور کرد و چشمانش اشک آورد دروغ گفته است؛ و آزمایش بیناییش بدین ترتیب که چشمانش را در مقابل قرص خورشید باز نگه می دارند، اگر بدون اختیار چشمان را بر هم زد دروغ گفته و گرنه راست گفته است. و اما گویاییش؛ سوزنی در زبان او فرو می برند پس اگر خون سرخ بیرون آمد دروغ گفته، و اگر خون سیاه خارج شد راست گفته است. جنایات حیوانات گاوی با شاخش خری را کشت و صاحب خر از صاحب گاو خسارت مطالبه کرد و چون صاحب گاو امتناع کرد کار به حکمیت ابو بکر بردند . ابوبکر گفت حیوانی حیوانی را کشته و خسارتی بر کسی نباشد و چون باز نزاع بالا گرفت کار نزد علی (ع) بردند ومولا اینچنین فرمود : چنانچه که گاو به جایگاه خر رفته خسارت به گردن صاحب گاو باشد و اگر خر به جایگاه گاو رفته و کشته شده باشد خسارتی نباشد. دعوای دو مادر زمان خلیفه دوم بود. دو زن، ادعای مادری یک پسربچه را داشتند. تمام شیوه‌های اثبات دعوا، اعم از سوگند و تهدید و نصیحت را به‌کار برده بودند و به نتیجه نرسیدند. خلیفه وقت، درمانده و ناتوان، آن‌ها را نزد امیرالمؤمنین علیه‌السلام فرستاد. امام (ع)، نه سوگند داد و نه تهدید کرد و نه فشار آورد، بلکه عالمانه و روان‌شناسانه فرمود: حال که هر دو بر ادعای خود ثابتید و شاهد و بینه دارید و دست از دعوا برنمی‌دارید، من این کودک را با شمشیر دو نیم‌ کرده و در میان شما می‌کنم. ناگهان مادر واقعی کودک، فریاد برآورد: یا على! من از حق خود گذشتم؛ کودکم سالم باشد، هرچند در دست دیگران. امام علیه‌السلام فرمودند: کودکت را بردار و برو، مادر واقعى کودک تو هستی! که اگر فرزند آن زن بود، دلش مى‌سوخت و حاضر نمى‌شد تا به بچه صدمه‌اى وارد شود. این‌جا بود که خلیفه دوم اعتراف کرد: «اگر على نبود عمر هلاک شده بود.» عیبی در تنفس مردی که ضربه‌ای بر سینه‌اش وارد شده و مدعی بود که در اثر آن ضربه عیبی در تنفسش پدید آمده، شکایت به نزد امیرالمومنین (ع) برده. از آن حضرت داوری خواست. آن حضرت در صدد آزمایش او برآمده فرمود: نفس زمانی از سوراخ راست بینی و زمانی از سوراخ چپ بینی خارج می‌شود و بامداد از موقع طلوع سپیده تا طلوع آفتاب غالبا از سوراخ راست بینی خارج می‌گردد. پس شماره نفس‌های مدعی را در همان موقع تعیین نمود و روز دیگر مردی را در همان سن و سال و در همان موقع مورد آزمایش قرار داد و آنگاه به نسبتی که نقص وارد شده بود از جانی ارش جنایت گرفت. یک نفر در آب غرق شد شش نفر در آب فرات سرگرم بازی بودند، یكی از آنان غرق شد، نزاع را نزد امیرالمومنین علیه السلام بردند، دو نفر از آنان گواهی دادند كه آن سه نفر دیگر او را غرق كرده اند، و آن سه نفر گواهی دادند كه آن دو نفر دیگر او را غرق كرده اند، امیرالمومنین علیه السلام دیه او را به پنج قسمت مساوی تقسیم نمود، دو قسمت به عهده آن سه نفری كه دو نفر بر علیه ایشان گواهی داده اند، و سه قسمت به عهده آن دو نفری كه سه نفر بر علیه ایشان گواهی داده اند. شیخ مفید در ارشاد پس از نقل این خبر می گوید: در این قضیه هیچ قضاوتی تصور نمی شود كه از قضاوت آن حضرت به صواب نزدیكتر باشد. اتهام به قتل مردي را در خرابه اي ديدند كه كاردي خون آلود در دست داشت و همان نزديكي كشته اي بود كه در خون خود مي غلطيد. مرد را دستگير كردند و نزد حضرت علي (ع) بردند. علي (ع) فرمود : چه مي گويي؟ متهم گفت:من آن مرد را كشته ام علي (ع) طبق اقرارش دستور داد از او قصاص بگيرند. ناگهان مردي شتاب زده نزد حضرت علي (ع) آمد و گفت من آن مقتول را كشته ام. اميرالمومنين (ع) به مرد اول فرمود: چطور بر عليه خود اقرار كردي؟ متهم گفت: زيرا توانايي انكار نداشتم ، چون افرادي مرا در خرابه با كارد خون آلود بر بالين كشته ديده بودند ، بيم آن داشتم اگر اقرار نكنم مرا بزنند حقيقت مطلب اين است كه من در نزديكي آن خرابه گوسفندي ذبح كردم و با كارد خوني براي قضاي حاجتي داخل در خرابه شدم ، كشته اي را ديدم پس رفتم و به او نگاه مي كردم كه اين گروه وارد خرابه شدند و مرا دستگير نمودند. علي (ع) به بعض حاضرين فرمود اين دو نفر را نزد فرزندم حسن ببريد و از او حكم مسئله را بخواهيد. حضرت امام حسن (ع) در پاسخ آنان فرمود: به اميرالمومنين (ع) بگوئيد گر چه اين مرد مسلماني را كشته ، ولي جان ديگري را احياء نموده است و خداوند مي فرمايد: ((وَمَنْ أَحْيَاهَا فَكَأَنَّمَا أَحْيَا النَّاسَ جَمِيعًا هر كس جاني را احياء كند مثل اين است كه همه مردم را احياء كرده است)). هر دو آزاد مي شوند و خون بهاي مقتول از بيت المال پرداخت مي گردد. آری علی (ع) حکومت را تنها برای برپایی عدالت می‌خواست. عدالتی که برخواسته از زهد و تقوای ایشان  بود و سرانجام نیز در راه گسترش عدالت، شهد شهادت نوشيد. انتهای پیام/ 10023
اخبار مرتبط
نظرات

آخرین اخبار