رسول اکرم (ص‌): حق را بگو و در راه خدا از ملامت هیچ ملامت گری نهراس.
به مناسبت ولادت امام علی النقی(ع)؛

زیارت جامعه کبیره منشور امام‌شناسی و شیعه‌شناسی است

یکی از یادگارهایی که از امام هادی (ع) به ما رسیده زیارت جامعه کبیره است. زیارت جامعه منشور امام‌شناسی و شیعه‌شناسی است و در بعضی از نقل‌ها آمده که امام زمان (عج) در بعضی از تشرفات فرموده‌اند که شیعیان ما چرا جامعه نمی‌خوانند؟

به گزارش فرهنگی پایگاه خبری تحلیلی «صبح توس» به نقل از راه دانا؛  امام علی بن محمدالهادی علیه‌السلام در نیمه ذی‌الحجه سال ۲۱۲ قمری، نزدیک شهر مدینه در روستای صریا، چشم به دنیا گشود و در ماه رجب سال ۲۵۴ق در سرّ من رأی (سامرا) توسط معتز عباسی به شهادت رسید. ایشان پس از پدر بزرگوارش ۳۳ سال امامت شیعیان را بر عهده داشتند. نام مادر آن حضرت سمانه مغربیه بود؛ البته مدنب، حدیث و غزال هم گفته‌اند.

لقب‌های آن حضرت را نقی، هادی، امین، طیب، ناصح، مرتضی و… ذکر کرده‌اند. کنیه‌اش ابوالحسن است و به ایشان ابوالحسن ثالث می‌گویند.

امام هادی علیه‌السلام از آغاز امامت در مدینه حضور داشتند و در مدت اقامت در این شهر نقش بسیار مهمی در رهبری شیعیان ایفا کردند؛ به طوری که حکومت عباسی از موقعیت ممتاز امام احساس خطر کرده و حضور ایشان در مدینه را به صلاح ندانست، متوکل برای کنترل بیشتر امام علیه‌السلام تصمیم گرفت ایشان علیه السلام را از مدینه به سامرا منتقل کند.

در سال ۲۳۳ قمری، بنابه گزارش هایی که از سوی جاسوسان نسبت به فعالیت‌های امام علیه السلام  به گوش متوکل عباسی رسده بود،  به یحیی بن هرثمه مأموریت داده شد تا این انتقال را انجام دهد. با ورود یحیی بن هرثمه به مدینه، مردم که سخت مشتاق و شیفتة امام خود بودند، اعتراض خود را علنی کردند؛ به طوری که یحیی بن هرثمه اعلام کرد که کاری به امام علیه‌السلام ندارد و هیچ خطری امام علیه السلام را تهدید نمی‌کند. پس از مدتی به بهانه این که در منزل امام بر علیه حاکم عباسی سلاح جمع‌آوری می‌شود به خانه امام علیه‌السلام حمله بردند، ولی چیزی جز قرآن و ادعیه نیافتند. جالب اینکه خود یحیی بن هرثمه پس از بازگشت می‌گوید: «چیزی جز بزرگواری، ورع، زهد و شجاعت در او نیافتم».

متوکل در ساعات اولیه ورود امام به سامرا به شکلی اهانت آمیز با امام برخورد کرد و نه تنها به استقبال حضرت نیامد، بلکه دستور داد ایشان را در محلی که مخصوص گداها بود و به «خان الصعالیک» شهرت داشت، وارد کنند. بعد از استقرار امام هادی علیه چ‌السلام در سامرا تمامی رفت و آمدها و ارتباطات امام تحت کنترل بود و به محض شنیدن اینکه امام علیه السلام از اموال و سلاح شیعیان نگهداری می کند، نظامیان شبانه به خانه امام علیه‌السلام هجوم می‌بردند؛ ولی چیزی به دست نمی‌آوردند.

در طول مدت حضور امام علیه‌السلام در سامرا هر روز بر عظمت و محبوبیت آن حضرت افزوده می‌گشت و همه ناخواسته در برابر امام علیه السلام متواضع و خاشع بودند و سخت محترمش می‌داشتند. البته نفوذ امام منحصر به شیعیان نبود و شامل درباریان عباسی هم می شد. حتی اهل کتاب هم به امام علیه السلام احترام می‌گذاشتند.

متوکل وقتی در اقدامات خود علیه امام علیه السلام ناکام ماند، به نزدیکان خود اعلام کرد که در کار امام هادی علیه السلام درمانده شده است؛ از این رو به محدودیت و فشار اکتفا نکرد و تصمیم به کشتن امام علیه السلام گرفت و حتی اقداماتی هم انجام داد؛ اما پیش از آنکه موفق شود، خود به هلاکت رسید.

دوران امام هادی (ع) یکی از دوره‌های تثبیت و تبیین شیعه است. امام هادی (ع) در این دوره با هدایت افکار شیعیان و تربیت شاگردان، جریان‌های مخالف فکری را توجیه می‌کردند. یکی از کارهای مهم آن حضرت این بود که امام هادی (ع) برای بهبود اوضاع اقتصادی، فکری و فرهنگی شیعیان؛ سازمان وکالت را گسترش دادند.

عمده‌ترین چالش‌های دوران امام هادی در چند بخش قابل تقسیم‌بندی است. اول مواجهه امام با خلافت عباسی است. امام با شش تن از خلفا همزمان بوده و بخشی از چالش‌های ایشان با ساختار عباسیان بوده است. دومین چالش نهضت‌هایی بوده که علویان داشتند. این نهضت‌ها بخشی در راستای مسائل سیاسی و بخشی در راستای حق‌طلبی بوده است. سومین چالش بحث جریان‌های شبهه آفرین بود که سلامت اندیشه‌های اسلامی را هدف قرار می‌دادند. جریان غلات و همچنین کسانی که خرافات را طرح می‌کردند نیز از دیگر چالش‌ها بود.

غالب خلفای عباسی با توجه به شناختی که از ائمه (ع) داشتند تمام تلاش خود را به کار می‌بستند تا از اثرگذاری آنان جلوگیری کنند و این منجر به کنترل شدید می‌شد تا زمینه گسترش تشیع فراهم نیاید. این مواجهه با چند شیوه بود. امام هادی از مسیر و گذرگاه‌هایی که وجود داشت عدم مشروعیت خلافت عباسی را تبیین می‌کرد. همچنین افکار عمومی را نسبت به ماهیت اصلی بنی عباس آشکار می‌کرد و از لحاظ علمی با علمای درباری مقابله و مبارزه می‌کرد.

امام در مواجهه با جریان‌های غلات، اصول توحید و بحث امامت را تبیین می‌کردند. در بحث جبر و تفویض امام با استناد به حدیث امام صادق (ع) هر دو این نظریه را نفی می‌کردند و می‌فرمودند که امر بینابینی است و در برخورد با صوفیان و خرافات، حرکت امام تبیینی بود. به طور خلاصه حرکت امام در چالش‌ها، موضعی نبود و به صورت تبیینی مسائل را مطرح می‌کردند.

یکی دیگر از مسائل دوران امام هادی (ع) مسئله مهدویت و آماده‌سازی مردم برای غیبت است. بحث منجی به قدمت بشریت یکی از نیازهای بشری بوده است همچنین در تاریخ اسلام ریشه بسیار زیادی دارد.

امام هادی برای زمینه سازی آمادگی غیبت برای شیعیان اقداماتی انجام داد. ایشان با تربیت شاگردان معارف شیعی را به پیروان و شیعیان منتقل کرد و یکی از معارف بحث غیبت است. اقدام دیگر ایشان گسترش و نظارت بیشتر بر نهاد وکالت است. هر سازمانی پس از بسط به انحراف کشیده می‌شود و امام انحراف سازمان وکالت را خنثی و با مدعیان دروغین برخورد کرد.

تربیت و آماده‌سازی نواب خاص از دیگر اقدامات ایشان است و دو نفر از نواب اربعه امام زمان از تربیت یافتگان امام هادی هستند. امام همچنین احادیثی درباره غیبت فرمودند. هشت روایت از امام هادی در رابطه با غیبت روایت وجود دارد. ایشان در روایتی ولات امام زمان را نوید می‌دهند.

در زمینه جریان‌های سیاسی و اجتماعی عصر امام هادی (ع)، با ورود ترکان و قدرت گرفتن آن‌ها، عباسیان تضعیف شدند ولی این مسئله باعث کاهش سخت‌گیری‌ها بر روی شیعیان نشد و همچنین گسترش مباحث کلامی که از زمان مأمون باب شده بود در این عصر خودنمایی می‌کرد و این مسائل در ایجاد جریان‌های فکری تأثیرگذار بودند. نزدیک شدن به عصر غیبت، دشواری‌ها و مشکلاتی را ایجاد کرد و کاهش ارتباط شیعیان با امام به دلیل فشار دستگاه خلافت، باعث ایجاد مشکلات فکری و عقیدتی شد.

نقش اصحاب امام در دوره‌هایی که سخت‌گیری بر امام بیشتر شده بود، پررنگ‌تر است که با ارائه روایات به مردم کمک می‌کردند. وکلا و جریان‌های فکری با توجه به نقش خود می‌توانستند در جامعه تأثیر فراوانی بگذارند.

جریان زیدیه با توجه به اینکه معتقد به اصل سیف بودند بیشتر رویکرد نظامی داشتند ولی بین آن‌ها افرادی بودند که به شبهاتی همچون امامت امام هادی (ع) در سنین کودکی پاسخ می‌دادند و در مباحث فکری فعالیت داشتند. جریان واقفیه از وکلا شکل گرفت که به دلیل در دست داشتن منابع مالی، بیشتر به انحراف کشیده شدند.

رویکرد امام هادی (ع) در مقابله با این جریان‌ها به چهار روش صورت می‌گرفت. اول ادعیه، زیارات و مکاتبات که آن‌ها را از این طریق راهنمایی می‌کردند، دوم مباحث مهدویت که در رد واقفیه مطرح می‌شود. سوم تقابل جدی امام در مقابل برخی انحرافات مانند غلات صورت می‌گیرد و چهارم ایجاد سازمان وکالت بود.

در سند زیارت جامعه تشکیکی وجود دارد اما شیخ صدوق در کتاب من لایحضره الفقیه بخشی از زیارت را آورده و مرحوم امام می‌فرمودند که مراسیل شیخ صدوق قوی و موثق است.

متن، محتوا، مضمون و دلالت زیارت جامعه مقوی و یا جبران کننده ضعف سندی است. در زیارت جامعه جملاتی وجود دارد که با الفاظ قرآن کریم مخالفت است. مثل مرجع عباد به سوی ائمه است در حالی که مرجع عباد به سوی خداست. این از تخالف های بدوی است یعنی در نظرِ غیر متأملانه تخالف است در حالی که اینها اولیا الله هستند و مخالفتی وجود ندارد و نه تفویض کلی بلکه تفویض موضعی است. اینکه بازگشت و یا حساب مردم با خدا باشد منافاتی ندارد با اولیا و ملائکه مقربین اش نیز حسابرسی کنند.

خلفای عباسی از خاندان اهل بیت (ع) خوف داشتند و افرادی گماشته بودند تا از احوال این خاندان با خبر باشند. معتصم عباسی امام جواد را به بغداد فراخواند و اما فرزندشان را در مدینه گذاشته بود. معتصم عباسی امام جواد را به شهادت رساند. از آن به بعد امام هادی به سوالات مردم پاسخ می‌داد. با تمام کتمانی که ائمه رعایت می‌کردند معتصم متوجه شد که امام هادی امام شیعیان است. شیعیان وقتی دانستند که امام هادی امامشان است به ایشان در سن هشت سالگی رجوع می‌کردند و برخی از زمان‌ها خلفای عباسی مانع می‌شدند که شیعیان به نزد امام هادی بروند.

در تاریخ آمده است که فردی ناصبی مأمور شد که به امام هادی علم تعلیم دهد همچنین مانع شود که مردم گرد ایشان جمع شوند ولی این ناصبی پس از درک علم و فضائل امام هادی، شیعه شد. نفوذ و محبوبیت حضرت از مدینه و سامرا مظاهر زیادی دارد. در عصر امام هادی دعبل خزاعی کشته می‌شود، در عصر متوکل حتی زنان رقاصه به زیارت امام حسین (ع) می‌رفتند به همین خاطر متوکل قبر امام حسین را خراب می‌کند. تعیین وکلا در شهرستان‌ها از طرف امام یکی از حوادث بود و متوکل به دنبال شناسایی و دستگیری آنها بود.

یکی از یادگارهایی که از امام هادی (ع) به ما رسیده زیارت جامعه کبیره است. زیارت جامعه دو بخش دارد. امام هادی (ع) در یک بخش اوصاف الهی و ملکوتی ائمه و ابعاد ولایت اهل بیت را تبیین می‌کند و در بخش دیگر که بخش مختصرتری است ویژگی‌های شیعیان خالص اهل بیت در ضمن ولایت اهل بیت بیان می‌شود.

زیارت جامعه منشور امام شناسی و شیعه شناسی است و در بعضی از نقل‌ها داریم که امام زمان (عج) در بعضی از تشرفات فرموده اند که شیعیان ما چرا جامعه نمی‌خوانند؟ 

زیارت غدیریه هم در رابطه با مضامین ولایت و مسئله غدیر است. امام هادی در این زیارت نیز جهات مسئله ولایت امیرالمومنین و غدیر را تبیین نموده‌اند.

در فرازی از زیارت جامعه کبیره آمده است که «خَلَقَکُمُ اللَّهُ اَنْواراً فَجَعَلَکُمْ بِعَرْشِهِ مُحْدِقینَ» خداوند اهل بیت را نور آفرید و اهل بیت را سیطره و اشراف بر عرش قرار داد. یعنی خداوند شما را وسائط فیض و پرورش موجودات عالم قرار داده است.

در زیارت امام حسین (ع) داریم که به حضرت عرضه می‌داریم «ارادة الرب فی مقادیر اموره تهبط الیکم و تصدر من بیوتکم» یعنی اراده پروردگار در امور مقدرش به سوی شما خاندان فرود می‌آید و از خانه‌های شما صادر می‌شود. در حقیقت، قلب مطهر اهل بیت مقر فرماندگی خداوند متعال بر آفرینش است. اینکه فرمود «قلب المومن عرش الله» مظهر اکمال این معنا قلب مطهر امام زمان (عج) است.

انتهای خبر/

1404-03-21 11:12 شماره خبر : 11762

درباره نویسنده

اخبار مرتبط:
نظرات:
  • نظرات حاوی توهین و هرگونه نسبت ناروا به اشخاص حقیقی و حقوقی منتشر نمی‌شود.
  • نظراتی که غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نمی‌شود.

هنوز نظری ثبت نشده است. شما اولین نفری باشید که نظر می‌گذارید!