درباره نویسنده
صبح توس گزارش میدهد؛
خادمی در حرم، تجربهای از کرامت بیپایان

خادمان حرم مطهر امام رضا (ع) هر روز با دلهایی مملو از عشق و اخلاص به خدمت میپردازند و در مسیر معنوی خود، تجربهای زنده از کرامت و الطاف بیپایان حضرت را در زندگی خود و زائران لمس میکنند.
به گزارش خبرنگار گروه فرهنگی پایگاه خبری تحلیلی «صبح توس»، در دهه پایانی ماه صفر، دلهای عاشقان اهلبیت (ع) در ماتم و غم نشسته است؛ روزهایی که با شهادت پیامبر اکرم (ص) و امامان معصوم، بهویژه امام رضا (ع)، همراه است. این ایام یادآور مظلومیت و غربت هشتمین اختر تابناک امامت است و همزمان فرصتی است برای تجدید ارادت و عشق به آن حضرت، که هر خادم و زائر در حرم مطهر او، آرامش و التیام دلهای خود را مییابد.
حرم مطهر امام رضا (ع) مأمنی است برای دلهای خسته و جویندگان آرامش. جایی که خادمان افتخاری با عشق و اخلاص خدمت میکنند تا خستگی زائران را سبک کنند و لحظاتی از لبخند و امید در زندگیشان ایجاد نمایند. زهرا مرادی، اسکندر باغبانگل و متین کفشدوز نمونههایی از این عاشقان و خادماناند که حضور در حرم، مسیر زندگیشان را تغییر داده و دلهایشان را با کرامتها و الطاف امام رضا (ع) روشن ساخته است.
حضور در حرم، به ویژه در ایام شهادت امام رضا (ع)، نه تنها عبادتی معنوی، بلکه فرصتی برای سپردن تمام دغدغهها و مشکلات به دست حضرت و تجربه آرامشی بیهمتاست. داستانهای خادمان نشان میدهد که عشق به خدمت، هر خستگی و غم دل را میزداید و امید را در دلها زنده نگاه میدارد، و این همان کرامت بیپایانی است که حضرت رضا (ع) به دلهای عاشقانش ارزانی میکند.
امام رضا همه خستگیهای دل را التیام میدهد
حرم مطهر امام رضا (ع) هر روز شاهد حضور خادمان افتخاری است؛ زن و مردی که با عشق و اخلاص دل به خدمت بستهاند تا خستگی زائران را به لبخندی شیرین بدل کنند. یکی از این چهرههای ماندگار، زهرا مرادی است؛ دختری که از سال ۹۷ توفیق خدمت در حرم رضوی را یافته و میگوید: از همان جوانی دلم برای خدمت به امام رضا (ع) میتپید، اما شرایط مهیا نبود تا اینکه با یک اتفاق ساده و در جریان اعتکاف، مسیر خادمی برایم باز شد. از همان روز، زندگیام رنگ دیگری گرفت.
مرادی در این سالها کرامتهای بیشماری از امام رضا (ع) دیده است؛ چه در زندگی شخصی، چه در میان زائران و حتی خادمان. او با چشمانی پر از اشک خاطرهای تکاندهنده از روز عید غدیر تعریف میکند: یکی از زائران بستهای از نذورات را برای دختر بیمارش گرفت؛ دختری که پزشکان از او قطع امید کرده بودند. اما چند روز بعد خبر رسید که حال دختر بهبود یافته و اثری از بیماری باقی نمانده است. همانجا فهمیدم کوچکترین خدمت در این دستگاه بزرگ، چه برکاتی دارد.
این خادم افتخاری میگوید هرگاه دلش میگیرد، به حرم میرود؛ چه برای شکرگزاری، چه برای گلایه. اما گلایههایش رنگ و بوی دیگری دارد: نه شکایت از روزگار است و نه توقع نابجا؛ تنها میخواهم اگر خطایی از من سر زد، اصلاح شوم و اگر دیگری خطایی کرد، امام رضا طوری به او بفهماند که دیگر آن خطا را تکرار نکند.
مرادی باور دارد که امام رضا (ع) پاسخ همه خستگیهاست، او بیان میکند:: هر خادمی ممکن است از فشار کار یا سختی زائران خسته شود، اما وقتی لبخند میزند و صبر پیشه میکند، امام رضا به گونهای جبران میکند که تمام غمها رنگ میبازد.
او توصیهای صمیمانه برای زائران دارد و میگوید: وقتی وارد حرم میشوید، فقط امام رضا (ع) را مدنظر داشته باشید. حتی اگر سنگینترین مشکلات را به دوش میکشید، آنها را به حضرت بسپارید. به هیچ چیز جز حضور در محضر آقا فکر نکنید؛ آنوقت خواهید دید که چطور گرهها یکییکی باز میشود.
صدای او در پایان گفتگو آرام اما مطمئن است؛ صدای دلی که هشت سال است با عشق به هشتمین اختر تابناک امامت میتپد و میگوید: هر بار که به حرم میآیم، احساس میکنم دوباره متولد شدهام. اینجا خانه پناه است، خانهای که هیچکس دست خالی از آن بیرون نمیرود.
مسیر پرپیچ درگز تا مشهد، جاده عاشقی خدمت
حرم رضوی مأمن دلهای عاشقی است که کیلومترها راه را طی میکنند تا تنها لحظهای سر به ضریح امام رضا (ع) بگذارند. در میان این عاشقان، اسکندر باغبانگل، جوانی ۲۴ ساله از شهرستان درگز، سه سال است که به جمع خادمان افتخاری آقا پیوسته و با تمام وجود بار خدمت را بر دوش میکشد.
او مسیر پرپیچ و خم درگز تا مشهد را هر هفته میپیماید؛ در گرمای تابستان و سرمای زمستان، تنها به امید چند ساعت خدمت در جوار حرم. باغبانگل میگوید: شاید در زندگی کرامت بزرگی ندیده باشم، اما همین که هر هفته اجازه زیارت و خدمت پیدا میکنم، بزرگترین کرامت است. ما خانواده ثروتمندی نبودیم که هر سال مشرف شویم، اما خادمی باعث شد هر هفته در حرم باشم؛ این خودش لطفی بزرگ است.
این خادم جوان وقتی از آرزوهایش میگوید، صدایش میلرزد و ادامه میدهد: اگر روزی امام رضا (ع) را روبهروی خود ببینم، تنها خواستهام توفیق بیشتر در خدمت به مردم و تعجیل در ظهور خواهد بود. ما چیزی جز شرمندگی در برابر اهل بیت (ع) نداریم، اما امید دارم آقا واسطه شود تا گرههای این عالم گشوده گردد.
او در فضای مجازی هم روایتگر حالوهوای خدمت است؛ جایی که دوستان و دنبالکنندگانش همیشه با شوق از غذای متبرک حضرت یاد میکنند. باغبانگل با تواضع میگوید: هر ماه سهم غذای حضرتیام را به دوستان یا زائرانی از مناطق محروم هدیه دادهام. چیزی نداشتم که ببخشم، جز همین برکت که به من رسیده بود.
نگرانیهایش اما تنها به زندگی شخصی محدود نمیشود. در روزهای جنگ ۱۲روزه، وقتی دشمن چشم طمع به ایران دوخته بود، دل او مطمئن بود، اینها را میگوید و ادامه میدهد: هیچ جایی مثل حرم آقا امن نیست. گنبد طلایی امام رضا (ع) برای ایران از هزاران گنبد آهنین محکمتر است. من یقین داشتم به برکت وجود ایشان هیچ آسیبی به ایران نخواهد رسید.
او خاطرهای از شب تشییع شهید امیر عبداللهیان در صحن کوثر به یاد دارد و تعریف میکند: در میان ازدحام جمعیت، خانواده شهید با سادگی و خاکیبودن خود به سمت جایگاه میرفتند. ما چند نفر از خادمان حلقهای تشکیل دادیم تا مسیر برایشان باز شود، اما وقتی دیدند به سختی افتادهایم، خودشان برگشتند و گفتند نمیخواهیم شما اذیت شوید. آن لحظه تواضع و بزرگی خانواده شهید را با تمام وجود حس کردم.
اسکندر باغبانگل، این جوان دلداده رضوی، جمله پایانیاش را با بغض بر زبان آورد: همین که اجازه خدمت در این بارگاه به من داده شده، یعنی آقا نخواسته از دست بروم. این بزرگترین سرمایه زندگی من است.
زیباترین هدیه تولد، آغاز خادمی در حرم بود
متین کفشدوز، جوانی که از پنجم آبان ۱۴۰۰ نامش در جمع خادمان افتخاری ثبت شد، روزی را به یاد میآورد که بیخبر و بیبرنامه، دلش کشیده شد به سمت حرم. چند روزی بود دلی شکسته داشت و در آن حال و هوا قدم به بارگاه گذاشت؛ ناگهان روزگارش عوض شد. خودش با لبخند میگوید: هیچ تصمیمی برای خادمی بارگاه منور امام رضا (ع) نداشتم، اما یکباره همهچیز رقم خورد. شاید همان دعایی بود که در 16 سالگی کرده بودم.
این جوان رضوی، حالا در بخش نوآوری و توسعه سامانههای حرم فعالیت میکند، او باور دارد هرکس باید با همان تخصصی که دارد به حضرت خدمت کند یکی با چرخ ویلچر، یکی با مهارت فنی. مهم نیت است که خدمت باشد، نه شکلش.
از کرامتی که در زندگی دیده، با یقین میگوید: اگر آن پنجم آبان رقم نمیخورد، شاید امروز سرنوشت دیگری داشتم. امام رضا (ع) آدمهایی را در مسیرم گذاشت که نبودشان، خلأ بزرگی برایم میآورد. خدا پیشاپیش اسباب را چید.
خاطراتش از سالهای خدمت پر از رفاقت است. از روزهایی میگوید که در سختترین شرایط، همین دوستیها مرهم دلش شد: برکت همیشه پول و ماشین نیست. بزرگترین رزق من از خدمت در بارگاه امام رضا (ع)، همین آدمهای خوبی بودند که کنارم قرار گرفتند. آنها تلخیها را خنثی کردند.
کفشدوز در توصیف رابطهاش با امام رضا (ع)، با لبخندی آمیخته به بغض میگوید: گاهی از حضرت ثامنالائمه (ع) درخواستی داشتم اما حاجتم برآورده و اجابت نشد، اما هیچوقت از حضرت دلخور نشدهام چون میدانم ایشان صلاح ما را بهتر از خودمان میدانند.
وقتی میپرسم اگر روزی امام رضا(ع) را روبهروی خود ببیند چه میگوید، مکثی میکند و آرام ادامه میدهد: اول از همه شرمنده میشوم، مثل کسی که پیش رئیس میرود و دستوپایش را جمع میکند. بعد از ایشان زندگی آرامی میخواهم. بقیه چیزها پلهپله درست میشود. همین که در فضای حرم نفس میکشم، خودش دعای مستجاب است.
انتهای خبر/
درباره نویسنده
نظرات:
هنوز نظری ثبت نشده است. شما اولین نفری باشید که نظر میگذارید!
- وصیتنامه شهید ناصرالدین باغانی
- خواندن نماز لیله الدفن برای شهدای خدمت
- یوم السجاد قوچان، اثبات ارادت به یادگار کربلا
- دستگیری سلطان عینک خاورمیانه در طرقبه شاندیز
- پارک بانوان نیشابور؛ گامی در ارتقای زندگی بانوان
- مقاومت ایران و زوال ابهت دروغین رژیم صهیونیستی
- برگزاری قرعهکشی مسکن ملی کاشمر در دهه فجر
- استخر دانشآموزی قوچان افتتاح میشود
- وصیتنامه شهید محمود کاوه
- «ویرانی» قطب صنعت چوب شمال شرق کشور است
آخرین اخبار
- روند آموزش باید بر اساس نیاز جامعه باشد
- امام رضا (ع) اسوه اخلاق و عدالت است
- ولایتمداری مهمترین امتحان همه دورانهاست
- مبارزه علمی و اجتماعی امام رضا(ع) در خراسان
- مأمون با حیله، مبارزات امام را هدف گرفت
- قوانین بازدارنده، حلقه مفقوده مدیریت منابع آب
- روایت دلدادگی زائران پیاده حرم رضوی سرخس
- انسجام اجتماعی بزرگترین دستاورد ملت ایران است
- زیارتگاه مدرس کاشمر، میزبان یک «قرار امام رضایی»
- امام رضا (ع) واسطه رسیدن به رضوان است
- مشاهده بیشتر