یادداشت؛
جاروبرقیهای سپرده؛ وقتی بانکها گداتر از گداها شدند
ساختوساز مجدد و لوکس بانکها در حالی ادامه دارد که مردم برای دریافت یک وام باید از هفت خوان رستم بگذرند، در عین حال نوسازی ساختمان بانک تجارت تربتحیدریه برای دومین بار بهانهای شد تا نگاهی به کارکرد نظام بانکی بیندازیم.
به گزارش پایگاه خبری تحلیلی «صبح توس»، محمد شریفی تربتی، محقق و پژوهشگر تربتحیدریه در یادداشتی نوشت: ساختوساز مجدد و لوکس بانکها در حالی ادامه دارد که مردم برای دریافت یک وام ساده باید از هفت خوان رستم بگذرند، این بار نوبت بانک تجارت در شهرمان است که با شعارهای زیبا و پوشالی «خدمترسانی بهتر»، میلیاردها تومان از سرمایههای مردمی را صرف نوسازی ساختمان خود کند.
این قصه، تنها به یک بانک یا یک شهر محدود نیست؛ این تراژدی تکراری، نمایش غمانگیز «گداهای میلیاردر» در نظام بانکی کشور است.
بانکها با دستورالعملهای پیچیده، مانند جاروبرقیهای قدرتمندی عمل میکنند که نقدینگی را از جیب مردم میمکند، اما این سرمایههای جمعآوری شده، به جای آنکه در چرخه تولید و اشتغال جاری شوند، در بنبست ساختمانهای مجلل و سرمایهگذاریهای غیرمولد راکد میمانند.
برای یک شهروند نیازمند، دریافت وام به یک کابوس تبدیل شده است و بانک از تو میخواهد که اول ثابت کنی پول داری تا بعد به تو پول قرض بدهد! این یعنی بانکها آنقدر نیازمند و درماندهاند که برای دادن یک وام ساده، باید اول از تو وام بگیرند و این همان گدایی مدرن است؛ گدایی که بر روی صندلی چرمی مدیران نشسته است.
وقتی مردم شاهد ساختوسازهای افسانهای بانکها هستند، اما برای وام فرزند آوری، ازدواج و معیشت و صدها وام مورد غفلت کارگشا، به در بسته میخورند، دیگر هیچ شعاری آنان را قانع نمیکند. نظام بانکی امروز نه تنها حامی تولید نیست، بلکه خود به یک «مافیای ثروت» تبدیل شده که جریان پول را در کشور مسدود کرده است.
راه حل نهایی، جراحی بزرگ و حذف این غده سرطانی از بدنه اقتصاد است، حذف بانکهای خصوصی و جایگزینی آنان با دهها بانک قرضالحسنه دولتی، تا وقتی این تحول اساسی رخ ندهد، بانکها به گداهای پولدار و مردم به نیازمندان واقعی تبدیل خواهند شد.
انسداد چرخه سرمایه؛ وقتی بانکها مسیر تولید را مسدود میکنند
نوسازی ساختمان بانک تجارت در شهرمان،برای دومین بار در چند دهه اخیر، بهانهای شد تا نگاهی عمیقتر به کارکرد نظام بانکی بیندازیم، کارکردی که به نظر میرسد از مسیر اصلی خود که پشتیبانی از تولید و تسهیل امور مردم است، فاصله گرفته و به عاملی برای رکود بدل شده است.
بانکها همچون شرکت های هرمی با مکانیسمهای جذب سپرده، نقدینگی را از جامعه و قاعده هرم اقتصادی جمعآوری میکنند، اما این سرمایه را به جای هدایت به سمت بخشهای مولد، با مال سازی و سرمایه افزایی با شیوه های گوناگون پنهان و آشکار در چرخهای بسته و غیرمولد (مانند توسعه ساختمانی خود و ....) و یا در اختیار عدهای اندک در شبکه های مافیایی در راس هرم اقتصادی قرار داده، حبس میکنند. این امر باعث میشود چرخه طبیعی «سپرده، بانک، تولید و مصرف» با اختلال مواجه شود.
این ناکارآمدی زمانی آشکارتر میشود که شعار«خدمترسانی بهتر» با واقعیت سختگیری در اعطای تسهیلات به مردم مقایسه میشود، در عین حال یک متقاضی وام برای رفع نیاز فوری خود، با فرآیندهای طولانی، نیاز به سپرده اولیه و وثیقههای سنگین مواجه است.
این در حالی است که بانک به راحتی بودجههای کلان را برای نوسازی صرف میکند. این تناقض، این پرسش را به ذهن متبادر میکند که آیا بانکها خود به کمکهای مردمی نیازمندتر نیستند؟
هرچند کارشناسان برای برون رفت از این چالش ها راه کارهای گوناگونی ارائه کرده اند اما به نظر می رسد این مهم نیازمند راهکارهای بنیادینی در ساختار نظام بانکی و ساختار اقتصادی است.
نخستین عامل به عنوان مهمترین عامل بحران آفرین در اقتصاد که منجر به کاهش ارزش پول ملی شده و زمینه های چالش های بزرگ مالی یک ملت را فراهم ساخته است محوریت نقش دلار است. که حذف آن از معاملات داخلی موجب کاهش التهاب اقتصادی خواهد بود.
حذف تدریجی بانکهای خصوصی با ماهیت انتفاعی محض. گسترش شبکه بانکهای قرضالحسنه دولتی برای تمرکز بر خدمترسانی واقعی به مردم. از جمله مهمترین راه کارهای، کارگشا در این سنگر مهم اقتصادی است
به نظر میرسد نظام بانکی کشور نیازمند بازتعریف مأموریت خود و بازگشت به رسالت اصلی،یعنی تسهیلگری امور اقتصادی مردم و حمایت از تولید داخلی است و تحقق این امر، تنها با یک تحول اساسی در ساختار و نگرش نظام بانکی ممکن خواهد بود.
انتهای پیام/
لینک کوتاه خبر
برچسبها
نظر / پاسخ از
هنوز نظری ثبت نشده است. شما اولین نفری باشید که نظر میگذارید!