علی مرتضی، خبرنگار شبکه المیادین، میاندار جنگ روایتهای جبهه مقاومت است و از روایتهای برّانش در بحبوحه جنگ، آن هم با دوربین یک گوشی شکسته میگوید.
به گزارش پایگاه خبری تحلیلی «صبح توس»، رژیم جعلی صهیونی همواره با تکیه بر فضای مجازی میکوشد تا خود را پیروز میدان و در مقابل جبهه مقاومت را دچار تزلزل و محکوم به شکست نشان دهد اما در این میان برخی فعالان فضای مجازی در دفاع از جبهه حق و جبهه مقاومت سلاح تلفن همراه را در دست گرفتهاند و با کنشگریهایشان به مقابله با این رژیم منحوس میپردازند.
علی مرتضی، خبرنگار شبکه المیادین یکی از افرادی است که با فعالیت در شبکههای مجازی میکوشد دشمنان را در جنگ نرم شکست دهد و از سلاح خودشان، علیه خودشان بهره بگیرد، بارها از سوی دشمنان تهدید به مرگ شده است اما پا پس نکشیده و با عزم و ایمانی راسخ پای کار انقلابی که در دل غزه برپاست مانده است.
با مرتضی به گفتگو نشستیم تا تجربیات تلخ و شیرینش را با ما به اشتراک بگذارد و از فراز و نشیبهای دفاع از جبهه مقاومت برایمان بگوید.
شما در یکی از گزارشهای خود اشاره کردید که نتانیاهو به مردم اسرائیل دروغ میگوید و زیرساختهای اصلی حزبالله را نزده است. میتوانید در این باره بیشتر توضیح دهید؟
بله، دقیقاً. من میخواستم به مردم اسرائیل و جهانیان نشان دهم که نتانیاهو دروغ میگوید. او ادعا میکرد که دارد زیرساختهای حزبالله را هدف قرار میدهد، اما در واقعیت اینطور نبود. من به منطقه خیام رفتم، جایی که بمباران شده بود و یک مرغداری در آنجا قرار داشت. من اولین کسی بودم که توانستم از آنجا فیلم بگیرم و واقعیت را نشان دهم. در آنجا گفتم: «سلام دشمنان من!» این کار را کردم تا بتوانم روی اپوزیسیون اسرائیل تأثیر بگذارم.
چگونه توانستید از این گزارش برای مقابله با نتانیاهو استفاده کنید؟
من مسخرهشان کردم. نتانیاهو ادعا میکرد که دارد زیرساختهای حزبالله را میزند، اما من در فیلمهایم نشان دادم که این ادعاها دروغ است. یک فرد معارض فیلمهای من را گرفت و در شبکههای مجازی پخش کرد. این کار باعث شد من بتوانم با نتانیاهو مقابله کنم و مشهور شوم. من آنها را در همان دامی انداختم که خودشان برای ما پهن کرده بودند.
این اتفاق چگونه بر روی مخاطبان شما تأثیر گذاشت؟
بعد از این گزارشها، فالورهای من افزایش یافتند. مردم شروع کردند به دنبال کردن من و گوش دادن به حرفهایم. این موضوع باعث شد جرأتم بیشتر شود و تصمیم گرفتم جلوتر بروم. به سمت شهرکهای مرزی اسرائیل رفتم و از خانههایشان فیلم گرفتم. به آنها گفتم: «شما هرگز نمیتوانید به خانههایتان برسید، ولی من رسیدم به خانههای شما.»
آنها بسیار عصبانی شدند. فحش میدادند و توهین میکردند، اما این به نفع من بود، چون بیشتر دیده میشدم. من از این فرصت استفاده کردم و گزارشهای بیشتری آماده کردم که به واقعیت میدانی نزدیکتر بود. حتی از یک تلفن شکسته برای فیلمبرداری استفاده میکردم تا نشان دهم که با کمترین امکانات هم میتوان حقایق را آشکار کرد.
بعد از مدتی شهروندان اسرائیلی به حدی از من عصبانی شده بودند که یک صفحه با دو میلیون دنبالکننده نظرسنجی گذاشت و از ارتش اسرائیل درخواست کرد مرا بکشند. در شبکههای رسانهای آنها، زیر فیلمهایم زیرنویس میزدند که من با منطق مقاومت صحبت میکنم، اما به زبان انگلیسی. این کار آنها به نوعی به نفع من بود، چون باعث میشد معارضان اسرائیلی بیشتر به نتانیاهو فشار بیاورند.
به نظر شما این روشهای شما چقدر در افشای حقایق مؤثر بوده است؟
بسیار مؤثر بوده است. من توانستم با روشهای ساده و هوشمندانهای که به کار گرفتم، هم حقایق را به مردم نشان دهم و هم فشار را روی نتانیاهو و دولت اسرائیل افزایش دهم. این کارها باعث شد صدای مقاومت بیشتر شنیده شود و مردم بیشتری به حرفهای من اعتماد کنند.
شما در فعالیتهای رسانهای خود به گونهای عمل کردید که توجه بسیاری از اسرائیلیها را جلب کردید. حتی گفتهاند که این کار اطلاعاتی است و کار یک شخص نیست. آیا این موضوع برای شما مهم بود؟
بله، دقیقاً. برخی گفتند این کار اطلاعاتی است و کار یک شخص نیست، فقط برای اینکه فالور جمع کنم و به دست مردم برسانم. اما الان در توییتر ۱۰۰ هزار اسرائیلی من را فالو دارند و منتظرند ببینند چه میگویم. آنها فقط برای این من را دنبال میکنند که به من فحش دهند و من همین را میخواهم. مهم این است که بالاخره حرف من را میخوانند.
این فعالیتها چه تأثیری روی نتانیاهو و ارتش اسرائیل داشت؟
این خطر و قدرتی که به دست گرفتیم، نتانیاهو را مجبور کرد که من را مستقیم خطاب قرار دهد. من جلوی بمباران، واکنش سنتی داشتم ولی نوین بود. مردم از لحاظ روحی و روانی افسرده و پاشیده بودند. برای همین کسی مثل افیخای ادرعی، سخنگوی ارتش رژیم صهیونیستی، با طنز صحبت میکرد، اما مردم را میترساند. او شبیه دلقکهای فیلم جوکر شده بود، اما این طنز باعث ترس مردم میشد.
شما چگونه به این موضوع واکنش نشان دادید؟
من گفتم حتماً باید انتقادی کنم. خیلیها به من انتقاد کردند که نباید مستقیم جواب بدهم، ولی تصمیم شخصی گرفتم و به روش خودم عمل کردم. این آقا بالاخره من را خطاب قرار داده بود، پس باید جواب من را هم میشنید. من او را به چالش کشیدم و بحث را به سمت خسارتهایی که داشتند، بردم. گفتم: «۵۱ تانک مرکاوای شما از بین رفته و بعد از یک ماه هنوز نتوانستهاید از روستاهای مرزی جلوتر بیایید. ۶۰ کشته تا آن موقع داشتید و ۵۰۰ هزار آواره. ما حتی اتاق نتانیاهو را با پهباد مورد هدف قرار دادیم.»
این باعث شد مردم اعتماد به نفس خوبی پیدا کنند. من در لبنان مشهور شدم و این بیشتر باعث آزار آنها شد. این صورت کمدی که من دارم، پشت پردهاش چیزهایی را پنهان میکند که بعداً به دردمان میخورد.
بعد از انتشار ویدئو ها، چه اتفاقی افتاد؟
متأسفانه فیلمبردار ما به شهادت رسید و ترورش کردند. فردای آن روز، من در شبکه المیادین یک گزارش تهیه کردم که پخش زنده بود. گفتم: «چه کسی حامی ما است و از ما حمایت میکند؟ کشتن آدمها موجب میشود ترس را در دلهایشان بکارید.» همه مردم قدرت و شجاعت ندارند، و این موجب شد شهرت من ضد خودم شود. حتی برخی لبنانیها از من میترسیدند، چون افیخای ادرعی من را تهدید کرده بود.
این تهدیدها چگونه روی زندگی شما تأثیر گذاشت؟
دیگر کسی با من کار نمیکرد. همین افیخای ادرعی یک توئیت کوچک نوشت و گفت: «دیگر جای امنی در لبنان پیدا نمیکنی!» همه درها به روی من بسته شد. حتی جایی پیدا نمیکردم که بتوانم ویدئو ضبط کنم. کسی که کنار من بود همیشه میترسید. حتی هتلها به من میگفتند برو بیرون. مجبور شدم از یک هتل به هتل دیگر بروم، تا اینکه یک جا زیلو پهن کردم و خوابیدم.
من مجبور شدم به بیروت برگردم. در بیروت صاحبخانه نیستم و باید اتاق هتل اجاره میکردم، ولی هیچ هتلی من را قبول نمیکرد. مجبور شدم ریشهایم را بزنم و از کارت برادرم استفاده کنم تا هتل به من اتاق بدهد. فقط ۴ شب توانستیم بمانم، بعد مرا شناختند و مجبور شدم از همسرم جدا شوم. او رفت پیش خانوادهاش و من تنها ماندم.
من رفتم سراغ افرادی که در حزبالله میشناختم. در آن جامعه، همه با هم هستند و هوای هم را دارند. آنجا هم جنگ بود، ولی کسی دیگر نمیتوانست حزبالله را پیدا کند. من از این شبکه استفاده کردم تا بتوانم به کارم ادامه دهم.
شما در جریان درگیریها به خط مقدم رفتید و گزارشهای زنده تهیه کردید. چه انگیزهای باعث شد این ریسک بزرگ را بپذیرید؟
من هزینه بودن در حزبالله را دادم، با اینکه اصلاً عضو اصلی کادر حزبالله نبودم. بیشتر مقاتلین و رزمندگان را کسی نمیشناسند، ولی من صورتم بسیار شناخته شده بود بنابراین فرار رو به جلو کردم و به جای اینکه از سور برگردم به صیدا که از خط درگیری دور باشم، رفتم به خط مقدم و آنجا حضور یافتم. گفتم قطعاً هیچکس انتظار ندارد من آنجا باشم. همه فکر میکردند من عقب جبهه هستم.
چگونه توانستید در آن شرایط سخت گزارشهای زنده تهیه کنید؟
یک ماه کامل با همان تلفن شکستهام گزارش تهیه میکردم، تنهایی و بدون تصویربردار. نمیخواستم کسی را در خطر بیاندازم. همیشه تلفن را جایی قرار میدادم و خودم جایی دیگر میرفتم. اگر نصف شب مرا میزدند، تلفن را میزدند و من اصلاً یک منطقه دیگر بودم. این یک روش امنیتی بود که برای من جواب داد. این حاصل فکر خودم و فیلمهای امنیتی بود که دیده بودم.
یک ماه پخش زنده داشتم و با دوربین کار میکردم. در شبکههای اجتماعی حضور داشتم و توانستم دوباره آن فیلمها را راه بیندازم. نتوانستند نگاه من را خاموش کنند. تا آخرین روزی که جنگ تمام شد، به منطقه خیام رفتم. بعد از آتشبس، به جایی که تانکهای اسرائیلی بودند رفتم. یک سرباز اسرائیلی آنجا ایستاده بود. رفتم چشم در چشم و مقابلش ایستادم.
من میدانم آنها در سلاح و تجهیزات از ما بهترند، این واضح است. اما وقتی نگاه میکنی در چشم یک فرد، میفهمی راحت است یا ترسیده. وقتی گلنگدن سلاح را کشید، رفت عقب و جلو نیامد. من مقابلش ایستادم و گفتم: «سلام! ما هنوز اینجاییم.» برگشتم و فهمیدم دارند عقبنشینی میکنند. خوشحال برگشتم.
قبل از شما، محمد شناس هم اقدام مشابهی انجام داده بود. چرا این نوع اقدامات در حوزه عملیات روانی و جنگ نرم اهمیت دارد؟
محمد شناس کار طنز روی سرود روز استقلال صهیونیستها کرد. این کلیپ در جبهه مقاومت بسیار مطرح شد. حتی یکی از رسانهایهای مشهد در لبنان با محمد شناس ویدئو مشترک ضبط کرد. این اقدامات در حوزه عملیات روانی و جنگ نرم بسیار تأکید شدهاند. مشکل ما این است که همه ما فکر معینی داریم و این نگاه سنتی و قدیمی است.
این نگاه سنتی چگونه بر عملکرد ما تأثیر میگذارد؟
این یک فضای اجتماعی است که فقط خود حزباللهیها درونش هستند. بچههای ولایی بسیار محکم هستند و اصلاً نیاز به اقتباس ندارند. از خود رهبری تعلیماتشان را میگیرند و اجرا میکنند. اصلاً نگران نیستیم.
این در حالی است که دشمنان ما دارند علیه ما از فضای مجازی استفاده میکنند. مشکل این است که ما در یک فضای بسته فکری قرار داریم و این نگاه سنتی مانع از پیشرفت میشود. باید از این فضا خارج شویم و از روشهای نوین استفاده کنیم.
افراد ولایی جامعهای آهنین هستند و اسلوب و روشهای دینی خودشان را دارند. این جامعه منحرف نمیشود و راه راست را ادامه میدهد. افرادی که در این جامعه حضور دارند، نگاه طنز و کمدی که از این چهارچوب خارج شود را اصلاً قبول نمیکنند. مثلاً شبکه المنار امکان ندارد ویدئو یی ضبط کند و بگوید: «سلام دشمن من!» و به این شکل کار کند.
شما در ویدئوهای خود از طنز و کمدی استفاده کردید. آیا این روش با مقاومت مواجه شد؟
بله. ویدئو اول من که در مرغداری و خطاب به افیخای ادرعی، سخنگوی ارتش رژیم صهیونیستی ضبط شد و ویدئوی دوم که در نمایشگاه هوافضا در تهران ضبط کردم، نمونههایی از این روش بودند. وقتی افیخای ادرعی در پاسخ به من ویدئویی ضبط کرد و در برابر اسلحههای قدیمی حزبالله گفت: «کجایی علی مرتضی؟ بیا این سلاحها را هم گرفتم و دیگر چیزی برای شما نمانده! ما پیروز شدیم!» من جواب او را در نمایشگاه هوافضا تهران دادم و گفتم: «اینها که تو داری اسباببازی هستند! سلاح واقعی اینهاست.» و به موشکهای بزرگ اشاره کردم. اما این نوع ویدئوها را هیچوقت نمیتوانیم در المنار یا شبکههایی که قوانین خاص خودشان را دارند، پخش کنیم.
چرا استفاده از طنز و کمدی در این فضا محدود است؟
روش کمدی که من استفاده میکنم محدود است و نمیتوان با این مدل کمدیها رقابت کرد. برای همین باید بیشتر فکر کنیم و در حاشیه، فردی مورد اعتماد پیدا کنیم که از فضای حزبالله دور باشد، ولی با هدفی که داریم یکی باشد و در همان چهارچوب و راستا اقدام کند. ما از این افراد باید بخواهیم که بروند در کف خیابان با مردم صحبت کنند و کاری به کار بچههای رسمی حزبالله نداشته باشند. چون آنها میتوانند مردم را قانع کنند، اما فضای ولایی، دینی و سنتی اصلاً نمیتواند آن نوع مخاطب را تحت تأثیر قرار دهد، حتی اگر کمدی هم باشد.
قطعاً به کمدی نیاز داریم، اما باید شجاعت داشته باشیم و از این نوع کمدینها حمایت کنیم. مثلاً وقتی جان استوارت میآید، دموکراتهای آمریکا به او پول میدهند که جمهوریخواهها را تمسخر کند. اما ما میخواهیم یک برنامه موفق را بدون حمایت پیش ببریم، و این اجازه نمیدهد که بتوانیم رقابت کنیم.
شما به فعالیتهای کمدینهای خارجی اشاره کردید. آیا فکر میکنید با امکانات مشابه میتوانید موفقتر عمل کنید؟
من میدانم اگر به من همان امکاناتی که به کمدینهای خارجی میدهند، بدهند، من از آنها موفقتر میشوم. اتفاقاً با عقل و روش خودم، آنها را شکستخورده نشان میدهم. همانطور که امام رضا (ع) در ایام مناظراتشان با دشمن پیش رفتند و دشمنشان را شکست دادند، ما هم میتوانیم از این شیوه استفاده کنیم. ولی متأسفانه امکانات نداریم.
بنابراین باید شجاعت داشته باشیم و از کمدینها و افرادی که میتوانند با روشهای نوین و طنزآمیز کار کنند، حمایت کنیم. این افراد میتوانند در فضایی خارج از چهارچوبهای سنتی عمل کنند و تأثیر بیشتری بر مخاطب بگذارند. اما بدون حمایت و امکانات، این کار بسیار سخت است.
شما درباره ارائه کار ضعیف در فضای رسانهای صحبت کردید. چرا فکر میکنید این موضوع مهم است؟
نمیتوانیم در این فضا کار ضعیف ارائه دهیم. این خیلی زشت است که با چنین تفکری کار ضعیف انجام دهیم. اول باید امکانات را تجهیز کنیم و بعد وارد فضای مردم شویم. من خیلی صادقانه با یک ایرانی این موضوع را مطرح کردم که برنامههای طنز و کمدی تمسخرآمیز، مثل برنامههای جان استوارت، من و تو، و بیبیسی، میتوانند الگو باشند. ما میتوانیم روایت برتر را خودمان داشته باشیم و همان کمدی سیاهی که میگویند را انجام دهیم. اجرایش به دست کسانی است که تصمیم میگیرند.
فعالیتهای شخصی مثل برنامههای من اتفاقی است و اگر بیفتد، ما منتظریم نشر داده شود. اما این کافی نیست. یک برنامه یا یک ویدئو به تنهایی فایده ندارد. کل جبهه باید برنامههای مختلف داشته باشد. مثلاً یمنیها رفتند بالای کشتی و مسخره کردند. این طنز برای شبکههای اجتماعی عالی است. میشود این را در لبنان راه انداخت. من خودم میتوانم آن را اداره کنم.
تجربهها را باید با هم به اشتراک بگذاریم. میتوانیم فقط یک بار در زندگیمان بالاخره هجوم و دفاع کنیم. کنشگر بودن فعالان فضای مجازی بستگی به نوع امکانات و حمایت مسئولان دارد.
رویکرد عموم مردم لبنان به مقاومت لبنان چیست؟
افکار عمومی تلاش میکند جای خالی سید حسن را پر کند. در خیابانها، مردم احساس پیروزی نمیکنند. میگویند ما پیروز شدیم، ولی خوشحالی پیروزی را در چهرههایشان نمیتوان دید. اصلاً دوست ندارند جشن پیروزی بگیرند. حتی خود من گریه میکنم وقتی یادم میآید که سید را از دست دادیم و پیروز شدیم. این تناقض احساسات است. نمیدانیم از این پیروزی خوشحال باشیم یا نه.
از یک طرف اهداف آنها را از بین بردیم و مانع شدیم کشور ما را اشغال کنند. بیشتر از بشار اسد توانستیم مقاومت کنیم. بشار اسد فقط ۱۴ روز دوام آورد، در حالی که از کل عالم با ما میجنگیدند.
یک سال و دو ماه است که ارتش اسرائیل دنبال من است و پیگیری میکند، ولی من هنوز زندهام و نتوانستند به جنوب رود لیتانی برسند. این خودش پیروزی است، ولی مدام یادمان میافتد سید حسن نصرالله را از دست دادیم.
چگونه میتوانیم با فقدان شهید نصرالله کنار بیاییم؟
ما در لبنان نتوانستیم با فقدان شهید نصرالله کنار بیاییم. هر کس که عاشق مقاومت بود، از مسلمان گرفته تا مسیحی، خیلیها سید را دوست داشتند. هنوز نتوانستیم آرام بگیریم، چون هنوز تشییع سید برگزار نشده است. باید در مراسم تشییع ایشان شرکت کنیم تا باور کنیم ایشان به مقام رفیع شهادت نائل آمدند.
شایعاتی درباره زنده بودن شهید نصرالله منتشر شده است. این شایعات چه تأثیری دارد؟
شایعاتی منتشر شده که شهید حسن نصرالله زنده است، اما اینها دروغ است. با پسرش مصاحبه گرفتند و او گفت: «ما پیکر ایشان را دیدیم». برخی میگویند این یک حرکت اطلاعاتی است و سید زنده است. برای اینکه از این مرحله بگذریم و بتوانیم بین مردم ورود کنیم، اول مردم باید بپذیرند و باور کنند که سید شهید شده است.
واکنش ایران به فعالیتهای شما چگونه بوده است؟
دوستان ایرانی خیلی خوشحال شدند از کارهایی که من میکنم، ولی همانجا خیلیها هم من را متهم کردند که تو باید الآن عزادار باشی. در حالی که اگر بخواهیم عزادار بمانیم، باید کلاً میدان را خالی کنیم و عقل و ذهن مردم را به دست دشمن بدهیم. برای همین من ادامه دادم. این روش من است. من هم هدفی راهبردی دارم.
شما به وضعیت فعلی لبنان و احساسات مردم پس از فقدان شهید سید حسن نصرالله اشاره کردید. آیا فکر میکنید حضور سید حسن نصرالله میتوانست احساس پیروزی را در مردم زنده نگه دارد؟
قطعاً اگر سید زنده بود، مردم احساس پیروزی داشتند. اما چون سید رفته و بعد هم فرار بشار اسد را دیدند، مردم فکر میکنند بعد از ۷۰ سال حمایت از مقاومت و سوریه و مرزهای لبنان، ما محاصره هستیم. فرودگاه بمباران میشود و هیچ ورودی به لبنان وجود نخواهد داشت. سوریه هم که ضد ماست. جولانی ساعت رولکس دستش میکند و آلمانیها و اسرائیل هم ما را محاصره کردند. فقط یک گلوله کافی است برود سمت فرودگاه، رسماً دیگر شیعه محاصره میشود.
مردم چگونه به این شرایط واکنش نشان میدهند؟
همه اینها را مردم میبینند و میخوانند. مردم مدام سوال میپرسند. حزبالله مدام خودش را ملامت میکند و دارد خودش را بازسازی میکند تا سازماندهی کند. در مقابل نیز کمپینهای رسانهای علیه ما بسیار زیاد است. همین چند روز پیش، یک هواپیمای ایرانی را سه ساعت نگه داشتند و همه چمدانها را تفتیش کردند چراکه دولت لبنان مشکوک شده بود که اینها دارند پول میآورند برای حزبالله. حتی پولهایی که برای بازسازی لبنان وارد میشود، مانع ورود آنها هم شدهاند.
این محاصره اقتصادی و رسانهای چگونه بر مردم تأثیر گذاشته است؟
بین مردم، اصلیترین چیزی که باعث میشود فکر کنند پیروز شدهاند، بازسازی است. سید حسن همیشه خیلی به این داستان اعتقاد داشت و قبلاً گفته بود که زیباتر از گذشته میسازیم. اما الان آنها دارند مانعتراشی میکنند. ما الان سید حسن را نداریم و بازسازی هم نکردهایم. سوریه هم سقوط کرده است. با این روایتی که الان وجود دارد، باید ببینیم چه کار باید بکنیم؟
راهحل شما برای این شرایط چیست؟
نظامیان خودشان میدانند باید چه کار کنند بنابراین آگاهسازی مردم مهم است. ما محاصره شدیم و باید افرادی باشند که با مردم گفتگو کنند و به زبان خودشان با آنها حرف بزنند. باید بگوییم امام حسین (ع) هم محاصره شد، اما مبارزه کرد. این منطق را باید به مردم رساند، بهویژه برای ذهنهایی که الان تازه دارند بزرگ میشوند یعنی جوانان و نوجوانان.
امام خامنهای به عمارها اشاره کردند. آیا فکر میکنید ما به عمارهای جدید نیاز داریم؟
بله، امام خامنهای پرسیدند این عمارها کجا هستند؟ الان به عمارهای جدید نیاز داریم، عمارهایی که به عقل مردم دسترسی پیدا کنند. باید راهحل پیدا کنیم. باید با هم مشارکت کنیم و دایرهمان را وسیعتر کنیم. از ظرفیت مردم عراق، یمن و ایران استفاده کنیم تا با هم ترکیبی درست کنیم و با روایت خودمان مردم خودمان را همراه کنیم، با روشی که واقعاً قانع شوند، نه با روشهای سنتی که عادت کردیم و همه از آن خسته شدند.
مردم لبنان واقعیت رویدادها را از کدام مرجع دریافت میکنند؟
هر طائفه در لبنان از طیفی که به آن نزدیکتر است، اخبار را دریافت میکند. اما شبکههای اجتماعی باعث شدهاند از آن فضای سنتی که هر کس از رسانه خودش خبر را دریافت میکرد، فاصله بگیریم. این سازماندهی خیلی بهتر است. همان پولدارها که همیشه از شبکههای تلویزیونی حمایت میکردند، الان دارند فعالان شبکههای اجتماعی را حمایت میکنند تا به هدف خود برسند.
مثلاً خبر هواپیمای ایران که به فرودگاه بیروت آمد، چگونه پخش شد؟
خبر اطلاعاتی بود. شبکهای که پولدار است، خبر اطلاعاتی را پخش میکند و موضوع را یککم داغ میکنند. مثلاً شبکه العربیه خبر را پخش میکند: «چرا هواپیما قبل از اینکه بیاید لبنان، در تبریز نشست؟ پس حتماً رفته پول بیاورد.» مرجعی که این خبر را پخش میکند، همان مرجعی است که پول داده است. مدیریتش واحد است و یک شایعه را در جاهای مختلف پخش میکنند. همان شبکههای خبری که دارند کار میکنند، دوباره بازی میکنند و خبر را واقعی جلوه میدهند و پخش میکنند که یک هواپیمای ایرانی پول آورده به لبنان.
چرا این اخبار ضد حزبالله اینقدر مؤثر هستند؟
چون خبر ضد حزبالله است و شبکهها سازماندهی و تنظیمات دارند، خبر را پخش میکنند و خوب دیده میشود. مثل همیشه ما غافلگیر میشویم و تازه میرویم که از خودمان دفاع کنیم. ما فقط تکذیب میکنیم که هرگز نبوده و... اما این کافی نیست. باید خودمان روایتساز باشیم و با روشهای نوین به میدان بیاییم.
شما به ضعف سازماندهی رسانهای در محور مقاومت اشاره کردید. آیا میتوانید بیشتر در این باره توضیح دهید؟
بله، الان اگر بروی منطقه مسیحینشین لبنان و این سوال را بپرسی، به تو میگویند قطعاً یک هواپیما آمد که پول وارد لبنان کرد. چرا؟ چون زیرساخت سازماندهی رسانهای ما واقعاً منظم نیست و متأسفانه خبری که بخواهد از اسرائیل پخش شود، به همه انتقال داده میشود.
سازمانهای دیگر در فضای کشورهای عربی مثل قطر و ترکیه برای خودشان شبکههایی دارند که هر خبری را منتشر میکنند و واقعاً به هدفشان میرسند. اما محور مقاومت چنین سازماندهی ندارد و فقط به روشهای سنتی و واکنشی عمل میکند. این فایدهای ندارد و اینگونه مردم را از دست میدهیم.
چرا با وجود افراد با تجربه و توانمند، این سازماندهی شکل نمیگیرد؟
افراد با تجربه داریم. برگزاری جلسه هم بسیار ساده است و میشود در این فضا کار کرد، چراکه جنگ هنوز وجود دارد. اما هیچ سازماندهی وجود ندارد. من تازه الان دارم با شما آشنا میشوم. آیا اشتباه نیست که ما اینقدر دیر همدیگر را شناختیم؟ مگر ما در کنار هم در سوریه و یمن نمیجنگیم و از جبهه مقاومت حمایت نمیکنیم؟ این تقصیر و کوتاهی ماست. باید متوجه این وضع شویم و نه اینکه منتظر بمانیم و واکنشی عمل کنیم.
آیا امکان بروز فتنه در لبنان وجود دارد؟
طیفی لبنانی داریم که آماده برپا کردن فتنه است. آنها میخواهند ما را شبیه به حماس در غزه کنند کاش میشد به یک راه و روشی جلوی آنها را گرفت تا همه لبنان ضد غزه نشوند.
فتنهگران میگویند: «سوریه را که از دست دادیم، ضعیفتر شدیم و الآن وقت آن است که ضربه نهایی را به حزبالله بزنیم و از شَرش خلاص شویم.» ممکن است حتی جولانی و یارانش این کار را شروع کنند، با همکاری گروه لبنانی و با پوشش اسرائیل و حمایت آن، همانطور که در سوریه این کار را کردند، همهچیز ممکن است. ما باید خودمان را آماده کنیم.
مردم لبنان چگونه به جمهوری اسلامی ایران نگاه میکنند؟
مردم لبنان در چهارچوب فضای رسانهای هستند و خیلی متنوع و پراکندهاند. نمیتوان حرف و نگاهی را سانسور و مخفی کرد. فضای باز جامعه باعث میشود همه با هم تعامل داشته باشند. مثلا بخشی از مردم لبنان با نیت خیر میگویند: «ایران پشت ما را خالی کرد.» آنها از ایران ناراحت هستند ولی آنها معتقدند ایران بالاخره میآید و معتقدند ایران ادامه فکر اسلام است.
همانطور که گفتم این عزیزان از روی خیرخواهی این حرفها را میزنند ولی باید بدانیم ما نمیتوانیم و نباید پشت هم را خالی کنیم. اگر ما پشت هم را خالی کنیم، از هم فروپاشیدهایم و دیگر وجود نداریم. این اساس فکر انقلاب است و الحمدلله در ایران این تفکر انقلابی پیروز شد و توانست حکومت را به دست بگیرد.
آیا همه لبنانیها موافق حزبالله هستند چگونه باید با این گروهها برخورد کنیم؟
برخی از مردم لبنان مخالف حزبالله هستند و معتقدند که ما حزبالله ایران هستیم و باید جمع کنیم و از کشور برویم. میگویند: «ایران شما را اینجا فرستاد که لبنان را اشغال کنید.» این نیز از جمله عارضههای جنگ رسانهای است و دقیقا مشکل این است که ما در قدرت رساندن مفاهیم ضعیف هستیم و متأسفانه مردم خیلی از شایعات را باور میکنند. فقط شیعیان هستند که با ما هستند.
به تازگی برخی از شیعیان معارض حزبالله، در کنار اماراتیهای ضد ایران سرمایهگذاری میکنند تا این فکر را در اذهان عموم مردم بکارند که ایران سید حسن را فروخت! در مقابل، کسی نیست که روایت ما را بگوید. لذا اگر همین افراد قصه ما را بشنوند، نظرشان در مدار مقاومت قرار میگیرد، انشاءالله.
چه مدل کاری تولید کنیم که لبنان بپسندد؟
مشکل ما این است که داریم طبق قوانین و در فضای رسانهای دشمن میجنگیم و این خیلی کار سختی است. باید خیلی زرنگ باشیم. باید در چهارچوب بزرگتری از خودمان دیده شویم. باید با مردم صحبت کنیم و روایت صحیح را به آنها بگوییم. هر کاری که در رثای سید حسن نصرالله باشد، خیلی خوب است.
انتهای خبر/
- دویدن در مسیر هزار کیلومتری نذر سردار دلها
- میزبانی مساجد طرقبه شاندیز از ۴ هزار معتکف
- «مجید بیکی» سرپرست فرمانداری سرخس شد
- معضلات ترافیکی؛ سهم طرقبه شاندیز از شهرکهای صنعتی
- مردی از مقاومت، الگویی برای آزادیخواهان جهان
- قاف؛ الگوی موفق در توسعه تولید محتوای دیجیتال
- تبیین حماسه ۹ دی موجب یأس دشمن میشود
- دانشگاه علومپزشکی گناباد در مسیر رشد و توسعه
- شناسایی واحدهای تجاری پرمصرف در طرقبه شاندیز
- استخر دانشآموزی قوچان افتتاح شد
- تلاشها و ناکامیها در مسیر حمایت از تازهمسلمانان
- سرعت طراحیهای حاج قاسم نقشه استکبار را خنثی کرد
- انتخاب امام جمعه بومی صالحآباد پیش از رمضان
- نهم دی ماه، نمایش بصیرت و اقتدار ملت ایران
- فرار شاه تأثیرات انقلاب اسلامی را جهانی کرد
- افتتاح کارگاه تولیدی چادر در قوچان
- پیگیری ثبت واقعه نهم دی ۵۷ در شورای فرهنگ عمومی
- سردار سلیمانی؛ نماد و الگوی بصیرت و ایثار برای جوانان
- حماسه 9 دی ارزشهای انقلابی را مستحکمتر کرد
- تقویت روابط اقتصادی و تجاری ایران و چین
- آتشبس؛ پیروزی بزرگ حماس، شکست مفتضحانه اسرائیل
- دهه فجر باید امیدآفرین و مردممحور باشد
- برگزاری محفل تجلیل از پیشکسوت بازیهای آئینی
- آمار سزارین در نیشابور ۲درصد کاهش داشته است
- پروژه آبخیزداری به تغذیه منابع آبی کمک میکند
- ضرورت انعکاس دستاوردهای انقلاب به مردم
- کلاهبرداری ۶۳۰ میلیون ریالی در طرقبهشاندیز
- خزائی سرپرست فرمانداری قوچان شد
- عدم برنامهریزی برای تامین نیاز بازار
- احداث پلیکلینیک و مجموعه فرهنگی ورزشی در نیشابور
- اسرائیل شکست در برابر حماس را پذیرفت
- روایتی بُرّان از دوربینی شکسته
- اجرای پنل خورشیدی برای ۲ هزار چاه کشاورزی خراسان رضوی
- آل زیاد دوباره خوشحال شدند!
- کشاورزان باید از برق سراسری بینیاز شوند
- سرمایهگذاری ۴۰۰ میلیاردی در صنعت کشمش خلیلآباد
- عملیات اجرایی ساخت پارک آبی در شهر کدکن آغاز شد
- آزادی ۲ زندانی جرائم غیرعمد با کمک خیران گنابادی
- مقاومت مردم مظلوم فلسطین جهان را شگفتزده کرد
- آتشبس چهره واقعی اسرائیل را افشا کرد
- اعلام آتشبس، نشانه افول قدرت دشمن است
- آتشبس غزه؛ مایه عزت و افتخار جبهه مقاومت
- نیشابور، جزو برترینهایِ پژوهش آموزش و پرورش استان است
- جانبخشی جوان نیشابوری به 4 بیمار
- اعتماد مردم به نظام مالیاتی با شفافسازی مصرف مالیات
- شتابزدگی در تصمیمگیریها آفت نظام تعلیم و تربیت
- لزوم گسترش روابط اقتصادی با کشورهای دوست
- اجرای سند تحول بنیادین نیازمند گفتمانسازی است
- پایانه شهدای طرقبه؛ رویکردی عدالتمحور برای شهر
- جشن ازدواج آسان ۹ زوج بسیجی برگزار شد
- مشاهده بیشتر