رسول اکرم (ص‌): حق را بگو و در راه خدا از ملامت هیچ ملامت گری نهراس.
جمعه 1403/04/01 Friday - 2024 21 June الجمعة ، 15 ذو الحجة ، 1445
ساعت
1403-03-07 08:00 شماره خبر : 7187 https://sobhtoos.ir/short/Ng5yk 0
«صبح توس» گزارش می‌دهد:

رمضانعلی آزاد، رزمنده دوران دفاع مقدس است که خانواده‌اش 18 ماه پس از تدفین پیکر او در مزار شهدا، خبر زنده بودنش را دریافت کردند.

به گزارش خبرنگار پایگاه خبری تحلیلی «صبح توس»؛ رزمنده تربت‌جامی رمضانعلی آزاد که در دوران دفاع مقدس حضور داشت به عنوان شهید پیکرش تشیع و تدفین شد؛ او بعد از ۱۸ ماه توانست به خانواده‌اش پیام دهد که زنده است.

وی پس از سال‌ها تحمل درد و رنج اسارت وقتی به زادگاهش نیل‌آباد تربت‌جام بازگشت با استقبال عجیب مردم مواجه شد؛ اما وقتی عکس بزرگ خودش را که دید متوجه اتفاقی عجیب شد، او دید فردی دیگر به‌جای او در گلزار شهدا و با نام او دفن شده که او شتابان بر سر مزارش حاضر و گریه کرد.

شهرستان تربت‌جام با بیش از 2 هزار و ۵۰۰ شهید، جانباز و آزاده در استان خراسان رضوی به خود می‌بالد که این‌گونه در راه دفاع از میهن تمام عیار وارد میدان شده است.

یکی از آزادگانی که از خطه تربت‌جام روستای نیل‌آباد (نیل‌شهر) به میهن اسلامی بازگشته است سرباز وظیفه رمضانعلی آزاد است که سرنوشتی متفاوتی داشت؛ وی در گفتگو با خبرنگار پایگاه خبری تحلیلی صبح توس، به شرح اتفاقات خود پرداخت.

ترک تحصیل و کار در مزرعه پدری

رمضانعلی آزاد در سال ۴۴ در خانواده‌ای مذهبی متولد شد و پس از سپری کردن دوران کودکی تا کلاس پنجم ابتدایی درس خواند و از آنجا که پدرش توان پرداخت هزینه‌های تحصیل او را نداشت مجبور به ترک تحصیل  و انجام کار کشاورزی در کنار پدر شد.

فعالیت‌های انقلابی

رمضانعلی در دوران انقلاب در دفاع از امام خمینی (ره) چندین مرحله با ضد انقلاب درگیر می‌شود و سعی می‌کند در تمام تظاهراتی که برای سرنگونی رژیم پهلوی در شهرستان تربت‌جام برگزار می‌شد شرکت کند.

اعزام به سربازی و نگهداری از اسرای عراقی

سال ۶۳ زمان خدمت سربازی‌اش فرا می‌رسد که با معرفی خود به حوزه نظام وظیفه برای گذراندن دوره آموزشی به پادگان «۰۴ بیرجند» اعزام می‌شود.

پس از پایان دوره، ۱۵ ماه در پادگان پرندک رباط کریم مشغول مراقبت اسرای عراقی می‌شود و سپس به‌طور داوطلبانه به جبهه دهلران اعزام و در این منطقه به عنوان تیربارچی خدمت سربازی را ادامه می‌دهد.

رمضانعلی آزاد پس از دو ماه حضور در خط مقدم برای دیدار والدین خود به نیل‌آباد می‌آید و بعد از اتمام مرخصی دوباره عازم جبهه می‌شود.

او در خط مقدم جبهه به اتفاق 12 نفر مشغول پاسداری از مرز کشور است که در این حین خبر می‌رسد یکی از ایرانی‌ها پناهنده شده و اطلاعات زیادی را در اختیار عراقی‌ها گذاشته است.

شب بعد از اعلام خبر، حمله همه‌جانبه عراقی‌ها شروع و از آسمان و زمین مثل باران تیر و خمپاره بر سر شان می‌بارد که هر ۱۳ نفر ساعت 8 و نیم شب اسیر می‌شوند.

آغاز اسارت در عراق و خبر شهادت او به والدینش

خانواده آزاد پس از مدتی از آخرین دیدار با رمضانعلی از خبر شهادت پسر خود توسط یکی از اهالی روستا که هم‌رزم وی بود، مطلع  می‌شوند.

با گذشت چند روز از خبر شهادت، پیکری به نام رمضانعلی آزاد به بنیاد شهید تربت‌جام تحویل می‌شود که آنان پس از تشریفات لازم به والدین اعلام شهادت می‌کنند.

والدین آزاد به دلیل وجود لباس و قرآن پسرشان به همراه پیکر و علامت پایش ماهیت فرزندشان را تصدیق می‌کنند که پس از هماهنگی با سایر نهاد‌ها مراسم تشیع، تدفین، بزرگداشت، هفتم، چهلم و سالگرد برگزار می‌شود و این در حالی است که در تمام این مدت رمضانعلی در اسارت نیروهای عراقی بوده و هیچ اطلاعی از سرنوشت خود در ایران نداشته و نمی‌دانسته که چه مسائل برای بستگانش رخ داده است.

سرگذشت اسارت رمضانعلی و خبر اسارات به والدین

پس از اسارت او را به پادگان نظامی در العماره برده و 10 روز در آن مکان نگهداری می‌کنند و روز یازدهم صدام برای بازدید می‌آید و بعد، آن‌ها را به مکانی در بغداد بردند و پس از دو روز به اردوگاه رمادیه منتقل شدند و پس از هجده ماه اسارت، نیروهای سازمان ملل برای اولین بار به آن‌ها سر می‌زنند و توانستند اولین‌ نامه را بعد از اسارت برای خانواده‌اش ارسال کند.

با توجه به اینکه نامه به‌دست والدین رمضانعلی رسیده بود آنان برایشان قابل باور نبود شهیدی را که دفن کرده بودند فرزندشان نباشد تا اینکه توانست برای آنان در مرحله دوم همراه نامه، عکس اسارت را بفرستد.

سختی‌ها وخاطرات دوران اسارت

آزاد با اشاره به سختی‌های دوران اسارت ببان داشت: تمام دوران اسارت به سختی می‌گذشت که خبر ارتحال حضرت امام خمینی (ره ) سختی را بر ما چندین برابر کرد و در اردوگاه غوغایی برپا شد و نیروهای عراقی در صورتی که با ایران پیمان صلح امضا کرده بودند سه شبانه‌روز آب و غذا نداده و با کابل از ما پذیرایی کردند.

آزاده تربت‌جامی تصریح کرد: اردوگاه عراق از کمترین امکانات بهداشتی و رفاهی برخوردار بود به صورتی که سرویس بهداشتی نداشت و همین مسئله مشکلاتی را برای ما به وجود می‌آورد. 

وی خاطرنشان کرد: در پنج سالی که اسیر بودم منافقین بیشتر از دیگران به دیدار اسرا می‌آمدند و هدفشان تطمیع آن‌ها برای پناهندگی و عضویت در سازمان منافقین خلق بودند.

کفش نو و زیارت امام حسین علیه‌السلام

آزاد ابراز کرد: در تمام مدت اسارت به غیر از دیوارهای اردوگاه جایی دیگری را ندیدیم تا یک روز به همه ما لباس و کفش نو دادند و گفتند آماده شوید برای زیارت کربلای معلا و عتبات عالیات که ساعت چهار صبح سوار اتوبوس‌ها شده و به زیارت سیدالشهدا رفتیم و باور نداشتیم که به آرزوی دیرینه خود رسیده‌ایم؛ همه اسرا تنها دعایی که داشتند آزادی و بازگشت به وطن بود.

وی ادامه داد: بعد از زیارت عتبات یک جلد کلام‌الله مجید با امضای صدام به همه هدیه دادند و اسرا را مستقیم به مرز مهران آوردند؛ باورمان نمی‌شد امام حسین (ع) این‌گونه سریع حاجت ما را برآورده کرده است؛ پس از ورود به میهن اسلامی و شکر الهی و تشکر از امامان معصوم و رهبری معظم انقلاب خاک وطن را بوسیدیم که این صحنه برایم قابل وصف نیست.

آزاده تربت‌جامی عنوان داشت: پس از گذراندن دوره قرنطینه به دیدار رهبر انقلاب مشرف شدیم و پس از آن به مشهد آمده و با مصاحبه خبرنگار و پخش از تلویزیون و رادیو خانواده متوجه بازگشت من شدند و سریعا به مشهد آمدند و لحظه دیدار فرا رسید.

استقبال مردم از رمضانعلی آزاد

وی یادآور شد: هنگام ورود به تربت‌جام مردم و مسئولان استقبال وصف‌نشدنی کردند و با توجه به اینکه در مدت اسارت دچار کمبود وزن شده بودم در مسیر استقبال بیهوش و از شهر تا روستا با آمبولانس منتقل شدم؛ وقتی به هوش آمدم یک عکس بزرگ نقاشی شده از خودم را روی پارچه که در اتقاق نصب شده بود مرا متعجب کرد و پس از جویای علت، خانواده‌ام سرگذشت آمدن پیکر شهیدم و برگزاری مجالس را تشریح کردند که بلافاصله با اهالی محل بر مزارم حاضر و با اجرایی مراسم باشکوهی به یاد شهیدان گریستم.

آزاده تربت‌جامی تصریح کرد: مردم شیعه و اهل سنت نیل‌شهر ارادت خاصی به این شهید دارند و برخی از کشاورزان که شب‌ها مشغول آبیاری زمین‌های کشاورزی هستند می‌گویند شب‌ها بر مزار شهید چراغ روشن می‌شود و از این شهید حاجت گرفته‌اند.

آزاد با اشاره به پیگیری برای مشخص شدن هویت این شهید گفت: چندین مرحله برای احراز هویت این شهید به مسئولان بنیاد شهید و امور ایثاران کشور مراجعه کرده‌ام که پاسخی دریافت نکرده و ناامید به شهرم برگشتم.

وی ادامه داد: از همان روز تاکنون بر مزار شهید حاضر و برایش نذر و نذورات می‌دهم و در سال ۸۵ با هماهنگی با بنیاد شهید سنگ قبرم را به نام شهید گمنام تغییر دادم.

آزاده تربت‌جامی عنوان کرد: پدرم چندین بار در خواب شهید را دیده و گفته بود اسم من علی‌اکبر و اهل اصفهان هستم و پدر و مادر ندارم و شما پدر و مادر من هستید.

آزاده تربت‌جامی تاکید کرد: برای شناسایی شهید و از نگرانی درآوردن بستگانش تصمیم دارم شهریور امسال به اصفهان بروم تا شاید نشانی از شهید پیدا کنم.

وی با اشاره به تنها آرزویش بیان داشت: تاکنون چند بار به کربلا مشرف شده‌ام؛ اما زیارتی که در زمان اسارات رفتم برایم متفاوت است و تنها آرزویم تشرف مجدد به عتبات و دیدن اردوگاه رمادیه است.

انتهای خبر/

اخبار مرتبط
نظرات
آخرین اخبار