رسول اکرم (ص‌): حق را بگو و در راه خدا از ملامت هیچ ملامت گری نهراس.
عضو هیأت علمی دانشگاه حکیم سبزواری تصریح کرد:

پهلوی، نماد وابستگی و خیانت

وابستگی حاکمان وقت به قدرت‌های خارجی، موجب شد ایران در حساس‌ترین برهه‌های تاریخی، استقلال و امنیت خود را از دست بدهد؛ تجربه‌ای که امروز بیش از هر زمان دیگری برای ملت ایران عبرت‌آموز است.

 تاریخ معاصر ایران سرشار از بزنگاه‌هایی است که ملت ایران می‌توانست با تکیه بر استقلال و هویت خود، مسیر متفاوتی را طی کند. با این حال، جریان وابسته به غرب که پس از مشروطه در ساختار سیاسی کشور شکل گرفت، راه را برای حاکمان وابسته‌ای همچون رضاشاه و فرزندش محمدرضا هموار کرد؛ حاکمانی که نه تنها استقلال کشور را پاس نداشتند بلکه در بزنگاه‌ها زمینه‌ساز اشغال و تحقیر ملت ایران شدند.

 

امین کوشکی، عضو هیأت علمی دانشگاه حکیم سبزواری در گفتگو با خبرنگار گروه سیاسی پایگاه خبری تحلیلی «صبح توس»، یادآور می‌شود که برای شناخت صحیح حکومت پهلوی باید ریشه‌های جریان‌های سیاسی کشور را بررسی کرد. یکی از مهم‌ترین ریشه‌ها، وابستگی به غرب است، جریانی از همان اواخر قاجار و به‌ویژه پس از مشروطه قدرت گرفت که همه موفقیت خود را در گرو ارتباط با غرب می‌دید، توسعه‌ای که این جریان دنبال می‌کرد، یک توسعه وابسته بود، به این معنا که هرچه غرب اجازه می‌داد، امکان تحقق داشت.

 

به تعبیر کوشکی، همین نگاه موجب شد که کشورهای غربی حتی در انتخاب وزرا و مقامات عالی‌رتبه کشور نقش جدی ایفا کنند. در چنین شرایطی، رضاشاه بیش از آن‌که به عنوان یک رهبر ملی عمل کند، به مجری سیاست‌های بیگانگان تبدیل شد.

 

تسلیم در برابر متفقین؛ چهره واقعی پهلوی

در اوج جنگ جهانی دوم، ایران موقعیتی استراتژیک برای متفقین به شمار می‌رفت، انتظار طبیعی این بود که دولت وقت دست‌کم نشانه‌ای از مقاومت ملی بروز دهد اما اتفاقی که رخ داد، واگذاری کامل کشور بدون هیچ‌گونه ایستادگی بود.

کوشکی توضیح می‌دهد که رضاشاه به‌جای دفاع از استقلال ایران، میدان را خالی کرد و در نهایت با فرار خود، کشور را در شرایطی تحقیرآمیز رها ساخت، این فرار در حقیقت نمادی از ناتوانی او در حفظ استقلال بود.

او تأکید می‌کند که این اقدام رضاشاه تنها یک تصمیم فردی نیست بلکه محصول همان ساختار وابسته‌ای است که پهلوی‌ها بر آن تکیه داشتند، به همین دلیل، حتی تعیین جانشین شاه نیز به‌جای ملت ایران، توسط بیگانگان صورت گرفت.

 

محمدرضا شاه؛ استمرار همان وابستگی

پس از برکناری رضاشاه، انتظار می‌رفت که پادشاه جدید درسی از تاریخ گرفته و استقلال را در اولویت قرار دهد اما واقعیت برعکس بود محمدرضا شاه همان مسیر را با وابستگی بیشتر ادامه داد.

 کوشکی تصریح می‌کند که در دوران محمدرضا شاه، کشور حتی در مسائلی چون صنعت نفت هم نتوانست مستقل باشد، هر زمان که تلاشی برای کوتاه کردن دست غرب صورت گرفت، با دخالت مستقیم آنان ناکام ماند؛ نمونه بارز آن کودتای ۲۸ مرداد است که مانع از تداوم دولت ملی شد.

او همچنین بر این نکته دست می‌گذارد که پهلوی‌ها با الگوبرداری از غرب، سعی داشتند نقش دین در مدیریت جامعه را کمرنگ کنند به بیان او، از همان ابتدای سلطنت پهلوی، آموزه‌های دینی از تصمیم‌گیری‌های کلان کنار گذاشته می‌شود، این سیاست عملاً یکی از مسیرهای اصلی نفوذ فرهنگی و سیاسی بیگانگان به کشور بود.

 

شباهت امروز جریان سلطنت‌طلب با گذشته پهلوی

کوشکی هشدار می‌دهد که تاریخ تنها برای خواندن نیست بلکه برای عبرت‌آموزی است، او با اشاره به جریان سلطنت‌طلب امروز می‌گوید: رفتار این جریان شباهت آشکاری با سیاست‌های پهلوی دارد، همان‌طور که رضا شاه و محمدرضا شاه منافع کشور را فدای وابستگی به غرب کردند، امروز نیز سلطنت‌طلبان در بزنگاه‌های حساس، به‌جای حمایت از منافع ملی، در کنار دشمنان ایران قرار می‌گیرند.

به باور او، نمونه‌های اخیر در منطقه به‌خوبی این واقعیت را آشکار کرده است؛ جریانی که در ظاهر خود را دغدغه‌مند معرفی می‌کند اما در عمل همسو با پروژه‌های دشمن حرکت می‌کند.

 

عبرت‌های تاریخی برای آینده

به اعتقاد دکتر کوشکی، تجربه تلخ پهلوی باید چراغ راه آینده کشور باشد. او چهار عبرت کلیدی را برمی‌شمارد:

حفظ استقلال اقتصادی و سیاسی: هیچ توسعه‌ای نباید بر نسخه‌های غربی بنا شود. توسعه واقعی تنها زمانی معنا دارد که از دل ظرفیت‌های بومی و ملی برخیزد.

تقویت بنیه دفاعی: کشوری که توان نظامی و دفاعی مستقل نداشته باشد، در برابر کوچک‌ترین تهدید به زانو درمی‌آید. جمهوری اسلامی بارها نشان داده است که می‌تواند مستقلانه در برابر فشارها مقاومت کند.

ممانعت از نفوذ جریان‌های وابسته: تجربه پهلوی هشدار می‌دهد که اعتماد به جریان‌هایی که پیشرفت را در همراهی با بیگانگان جست‌وجو می‌کنند، چیزی جز تکرار وابستگی به همراه ندارد.

انسجام ملی: هیچ ملتی بدون وحدت و همبستگی نمی‌تواند مسیر استقلال را طی کند. هر شکاف داخلی، فرصت طلایی برای نفوذ و سلطه بیگانگان است.

 

کوشکی در پایان خاطرنشان می‌کند که آنچه از تجربه پهلوی به‌دست می‌آید، این است که استقلال باید خط قرمز ملت ایران باشد. هیچ‌گاه نباید اجازه داد تاریخ تلخ وابستگی تکرار شود، ملت ایران امروز بیش از هر زمان دیگری باید هوشیار باشد و بداند که نسخه‌های غربی نه‌تنها راه نجات نیستند بلکه ابزار جدیدی برای سلطه‌پذیری محسوب می‌شوند.

 

به این ترتیب، بازخوانی تاریخ پهلوی تنها یک روایت از گذشته نیست بلکه هشداری جدی برای امروز و فرداست. تجربه‌ای که نشان می‌دهد هرگاه حاکمان به بیگانگان تکیه کنند، ملت هزینه‌ای سنگین می‌پردازد، در مقابل، زمانی که ملت بر استقلال و هویت خود ایستادگی کند، هیچ قدرتی قادر نخواهد بود سرنوشت کشور را به اسارت بگیرد.

 

انتهای خبر/

1404-06-06 16:00 شماره خبر : 12634

درباره نویسنده

اخبار مرتبط:
نظرات:
  • نظرات حاوی توهین و هرگونه نسبت ناروا به اشخاص حقیقی و حقوقی منتشر نمی‌شود.
  • نظراتی که غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نمی‌شود.

هنوز نظری ثبت نشده است. شما اولین نفری باشید که نظر می‌گذارید!